top of page
Search
laksariamir

یلدا خجسته باد


یلدا خجسته باد ... یلدا بر کودکان انار و هندوانه فروش که سفره مان را رنگین میکنند , خجسته باد. یلدا بر آزادگان جان بر کف که آزادگی , انسانیت و آیین و کیش نیک اندیشان را به یادمان آورده اند , خجسته باد. یلدا بر هم میهنان و یاران و همه عاشقان آیین نیک کهن خجسته باد.


یَلدا از کهن‌ترین جشن‌های ایرانی است. در این جشن، سپری شدن بلندترین شب سال و به دنبال آن بلندتر شدن طول روزها در نیم‌کرهٔ شمالی، که مصادف با انقلاب زمستانی است، گرامی داشته می‌شود. از این شب به «چِله» هم یاد میکنند.


زمان یلدا بین غروب آفتاب ۳۰ آذر (پایان پاییز) تا سپیده آفتاب, در یکم دی (آغاز زمستان) هست. تا جای ممکن برای بزرگداشت آیین کهن, در شب یلدا، سفره ای سنتی پهن میکنند, با خوراکی ها و میوه‌ها به ویژه انار و هندوانه . شب با قصه گویی و شادی و گفتگو , شاهنامه‌خوانی،و سفری در فال‌ حافظ سپری میشود.


«یلدا» برگرفته از واژهٔ سریانی به‌معنای زایش است. شب چله از آن روست که چهل روز اول زمستان را «چله بزرگ» و بیست روز بعد از آن را «چله کوچک» نامیده‌اند. ابوریحان بیرونی از این جشن با نام «میلاد اکبر» نام برده و منظور از آن را «میلاد خورشید» دانسته‌است. در آثارالباقیه بیرونی، از روز اول دی ماه، با عنوان «خور» نیز یاد شده‌است. در قانون مسعودی نسخهٔ موزه بریتانیا در لندن، «خُره روز» ثبت شده، اگرچه در برخی منابع دیگر «خرم روز» نامیده شده‌است. واژهٔ چلّه برگرفته از چهل و مخفف «چهله» و صرفاً نشان‌دهندهٔ گذشت یک دورهٔ زمانی معین (و نه الزاماً چهل روزه) است.



«شب یلدا» از سال ۵۰۲ قبل از میلاد در زمان داریوش یکم به تقویم رسمی ایرانیان باستان راه یافته.


بیگمان آیین و سنتهای کهن مردم در سرزمینهای مختلف از زمانهای دور از هم تاثیر پذیر بوده اند, گاه با شباهت های بسیار و گاه به شیوه متفاوتی در فرهنگها و سرزمینهای مختلف رشد کرده اند و برای مردمشان به یادگار مانده اند. در کشور ما هم پایکوبی و بزرگداشت یلدا در برخی شهرها یکسان و برخی دیگر کمی متفاوت تر هستند.


در بسیاری فرهنگها , تاریکی نمادی اهریمنی بوده, و آغاز شکست آن در درازترین شبها , جشن گرفته شده که نشانی از پیشروی بسوی هر چه کوتاه تر شدن شبها بوده.


در روم باستان و هم‌زمان با ترویج مسیحیت، پرستش سول اینویکتوس (خورشید شکست ناپذیر) ایزد پاگان رومی بسیار شایع بود و رومیان زادروز او را در زمان انقلاب زمستانی جشن می‌گرفتند. سول اینویکتوس در آیین میتراییسم رومی نیز نقشی ویژه داشت و حتی میتراس (معادل یونانی میترا ایزد باستان ایرانی) لقب خورشید شکست ناپذیر را داشت.


برخی از پژوهشگران باور دارند که مسیحیت غربی چارچوب اساسی خود را از آیین پیش از مسیحیت روم باستان همچون میتراییسم تاثیر گرفته و کریسمس آمیزه‌ای از جشن‌های ساتورنالیا و زایش میترا در روم باستان در زمان قرن چهارم میلادی با رسمی شدن آیین مسیحیت و به فرمان کنستانتین به عنوان زادروز رسمی مسیح در نظر گرفته شد و پیش از پذیرفتن آیین مسیحیت، رومیان هر ساله در روز ۱۷ دسامبر جشنی هفت روزه به نام ساتورنالیا داشتند ( سیاره کیوان = ساتورن) که در بزرگداشت ایزد باستانی زراعت بود و انقلاب زمستانی را شامل می‌شد.


میان آیین مسیحیان و میتراییسم همسانی بسیاریمیتوان یافت. چنانچه میدانیم, امروزه بسیاری از مسیحیان زادروز مسیح را در خانواده ها و دور هم جشن می‌گیرند , درخت کریسمس را آرایش میدهند شمع روشن نگاه یا درخت کریسمس را با چراغ‌های کوچک نورانی و رنگین آراسته می‌کنند، خوراک ویژه آماده کرده, شب زنده داری می‌کنند ؛ به دید و بازدید یکدیگر می‌روند و در کنار دوستان وخانواده پایکوبی میکنند ؛ بسیار نزدیک به همان آیین که ایرانیان باستان هم در شب یلدا برگزار می‌کردند. کریسمس و یلدا , نوروز و عید پاک , و نماد تخم مرغ هم نمونه‌ای از ریشه های بسیاری از باورها، کیش و آیین ها ، نمادها، داستان‌ها و افسانه‌های مشترکی هستند که مردم سرزمینها و باورهای متفاوت را به هم پیوند میدهند.


بیگمان باید در آموختن و گستردن و به یاد آوردن آیین پسندیده کهن کوشا باشیم. با همین آیین پنسدیده و مهر هست که میتوان سیاهی اهریمن را شکست داد. گذشته از این, پایکوبی یلدا و جشن های دیگر آیین ما ایرانیان, هرگز نمیتوانند به اوج خود برسند و مفهومی برازنده داشته باشند, تا زمانی که سفره های گسترده این جشن ها از زمین تا آسمان با هم تفاوت دارند. زمانی که کودکان کار و آزرده در خیابان ها و یا نشسته بر سفره های بی نان رنج میبرند, چگونه میتوان زیبایی راستین سرخی هندوانه و انار یلدا را دریافت. بنابراین, بهترین راه پاسداری آیین پسندیده کهن, همراه با نبرد برای برابری , عدالت, آزادی و آزادگیست.


---

گزیده سروده های یلدا


---


یلدا


پیروزی نور و روشنی بر شبها

جشنی ست کهن ز میهن ما یلدا

در نیمکره شمالی از این دنیا

آغاز زمستان و شبی بس تارا


یلداست بلندترین شب و بی همتا

انگار که خورشید شده ناپیدا

یلداست شب چله که آید سرما

خورشید شود زاده ، ز نو پا بر جا


یلدا، شب شادی است ، شبی مهرآسا

همراه شوند چو مردمان هم آوا

در خانه به گرد هم شوند مهمانها

چون سفره مهر و نیکی گردد برپا


هندوانه و انار سرخ چون گلها

فال حافظ است و پر ز خوراکیها

امید ، که میرسد به درد داروها

آجیل ، گشوده ره چو در سختیها


خورشید و ماه چو داده با هم دلها

نزدیکتر از همیشه با هم شیدا

خورشید گرفته جان ز نور و گرما

نور است برای هر که گردد جویا


دیماه ز دادار و ز مهر است دارا

تاریکی و نور جدا شوند در دعوا

دیماه ، شود ماه اهورا مزدا

دلها شده پر مهر و امید از فردا


اینست پیام مهر بلند و گویا

با گوش خرد شنیده ای گر آنرا

بنشسته به جا ستم شود گر حاشا

کی گشته رها ز هر ستم یا غوغا


مردم شده بر پا و شوند بی پروا

گرد آمده با مهر و بلند است سرها

خورشید به پاست نمانده تا ما تنها

بر پا شده آزاده چو آید یلدا


ا.ه.ل.ایرانی (اهلی) برای یلدا ۱۳۸۹


------

تا سحر بنشینم


یلداست شبی که تا سحر بنشینم

سرشار چو از خاطره ای دیرینم

ای بس که دراز است شب تاریکم

تاریکترین ، ولی کجا غمگینم


افسوس اگر دمی ببندم چشمان

روزی دگر آید و نبود تضمینم

گر آمده روز و همچنان در خوابم

گم گشته به خواب مستی و سنگینم


افسوس و آه چه بود به حالم سودی

گر کرده زمین و آسمان نفرینم

کی هست مرا امید فردایی نو

دلخوش چو به خواب رفته و نوشینم


شب رفته و گر که بیخبر من ماندم

درمانده به یاد آن شب دوشینم

مهر است که من در این سیاهی جویم

تا مزه زندگی کند شیرینم


امشب تو بیا ستارگان را دریاب

با من تو بیا که بی تو من مسکینم

امشب تو بیا و باز همراهم شو

تا گشته در این شب سیه تسکینم


درسی ست در این شب دراز و تاریک

در آن همه جا سپیده را میبینم

یلداست شبی که تا سحر بنسینم

دانم که سحر رسد و من خوش بینم


ا.ه.ل.ایرانی (اهلی) آذر ماه ۱۳۹۰

---


من به جز محنت و حسرت چه ز دنیا دارم

فقر و درد آفت جانم که چه فردا دارم

فصل سرماست ، من این لحظه چه پروا دارم

سینه ام پر شده از شادی که یلدا دارم

اهلی

--


یلدای بزرگ


یلدای بزرگ بیا که با هم امسال

بر پا بکنیم درون میهن جنجال


در دست گرفته ما الک یا غربال

گردیده رها ز ریشه های اغفال


یلدای بزرگ ز ما مپرس از احوال

بر ما تو بکن هدیه کنون پر یا بال


پرواز کنیم رها شویم از گودال

پرواز کنیم ز بند جهل و چنگال


یلدای بزرگ بیا کنیم استقبال

سازیم چو بخت خود و سازیم اقبال


میهن بشود رها ز هر نوع اشغال

آباد و رها و شاد و با استقلال


یلدای بزرگ نشد زمانش امسال

تا شعله کشیم کنیم در ایران جنجال؟


ا.ه.ل.ایرانی (اهلی) برای یلدا ۱۳۹۰


---


شب یلدا


آمدم من با شب یلدا جهان

دوستی آورده با خود ارمغان

سر بلند کردم بسوی آسمان

گرچه دیدم در زمین من مردمان


هر طرف در جستجوی یک نشان

هاله ای دیدم ز نور رهروان

ابر تاری اندک اندک شد عیان

از سیاهی هم سیه تر ناگهان


تا کند جان و خرد از ما نهان

در شبی تار و دراز و پر تکان

چون نسیم مهر به دلها شد وزان

ابر تیره شد به راه خود روان


اندک اندک نور دیدم هر کران

یک ستاره، صد ستاره، کهکشان

دشمنی دیدم و دیدم بس زیان

بهتر از مهر من ندیدم هر زمان


زین سبب دارم شب یلدا به جان

چون رسد پایان سیاهی بیگمان

آمدم من با شب یلدا جهان

دوستی آورده با خود ارمغان


ا.ه.ل.ایرانی ( اهلی) آذر ماه ۱۳۹۰


---

آمدم من با شب یلدا جهان

دوستی آورده با خود ارمغان

دشمنی دیدم و دیدم بس زیان

بهتر از مهر من ندیدم بیگمان

اهلی

---


چه شود این شب یلدا گر نباشد که برای همگان

شده میهن چو پر از رنج و درمانده چو ما دل نگران

گرچه دانم که رسد روز رهایی چو به پاییم من و تو

من و تو زنده بداریم که بماند و رسد بر دگران

اهلی


---


زحمتکشان , آزادگان , ای مردمان خسته

دانم که رنگ آسمان دلهایتان شکسته

روزی که گیریم حق خود باهم نه دسته دسته

آیین نیک است جاودان , یلدایتان خجسته

اهلی


زحمتکشان , آزادگان , ای مردمان خسته

دانم که رنگ آسمان دلهایتان شکسته

روزی که گیریم حق خود باهم نه دسته دسته

آیین و میهن عاشقان , یلدایتان خجسته

اهلی


ای مادران و کودکان , با یک دل شکسته

زحمتکشان , بی آب و نان با دست پینه بسته

هم میهنان , آزادگان , ای مردمان خسته

آیین و میهن عاشقان , یلدایتان خجسته

اهلی


زحمتکشان , آزادگان , یلدایتان کجا هست

در جای این جشن کهن درد و بلا چرا هست ؟

در جای هندوانه یا , آجیل و انگور و انار

بر سفره های درد و فقر , زندان و دار روا هست

اهلی


---

خوشم یا ناخوشم


در شب یلدا ، شب نوروز و شبهای خوشم

من نمیدانم چرا اینگونه مست و ناخوشم

از زمین و آسمان همواره اینست پرسشم

حکمت خلقت ندانستم ، بکن فرمایشم


کی روا باشد که من سر را نهم بر بالشم

بی خیال از درد هم میهن و خوش از گردشم

درد هم میهن دریغا میزند چون آتشم

گرچه میسوزم کجا درد است مرا از سوزشم


بر دو زانو هستم این دم تا پذیری پوزشم

از دلیران وطن من طالب بخشایشم

من طرفدار خردمندی و عقل و دانشم

با سیاهی در نبردم من و اهل چالشم


لحظه ای شادم اگر کی گشته این آرامشم

درد هم میهن به جانم چون دهد فرسایشم

بر دو بال آرزوها و خیال چون سرکشم

سوی خاک میهنم همواره با آن پر کشم


بهر آزادی سراپا من تلاش و کوششم

من به یاد کاوه هستم یا به یاد آرشم

من چه اصلاحی بجویم من چه اهل سازشم

چون سراپای وجودم همره با جنبشم


گرچه میبارم ز چشمانم ، مرنج از بارشم

گر که انسان من نباشم پس کجا هست ارزشم

در شب یلدا ، شب نوروز و شبهای خوشم

من نمیدانم که آیا من خوشم یا ناخوشم


ا .ه ل ایرانی (اهلی) یلدای ۱۳۹۰


---

یلدا خجسته باد ... یلدا بر کودکان انار و هندوانه فروش که سفره مان را رنگین میکنند , خجسته باد. یلدا بر آزادگان جان بر کف که آزادگی , انسانیت و آیین و کیش نیک اندیشان را به یادمان آورده اند , خجسته باد. یلدا بر هم میهنان و یاران و همه عاشقان آیین نیک کهن خجسته باد.





0 views0 comments

Recent Posts

See All

نیکا

Comments


bottom of page