top of page

چگونه رفته ایم ز یاد

  • laksariamir
  • Jan 21, 2022
  • 2 min read

چگونه رفته ایم ز یاد


ز درد ما چرا کسی ، خبر نگیرد این زمان

در انروا ز بی کسی ، کمر شکسته بیگمان

به کام و جیب ناکسی ، مپرس چگونه رفته نان

از ابتدا شدند بسی ، اگر به دام آسمان


شکسته بال آرزو ، گسسته روح مردمان

نمانده واژه ای دگر ، برای شعر شاعران

چگونه می‌توان سرود ، فغان قلب مادران

چگونه می‌توان نوشت ، ز درد و پاره های جان


ربوده نان ز سفره ها ، و از دهان کودکان

چگونه کس خبر نشد ، ز رنج و فقر بیکران

اگر که کارگر نبود ، نبوده نان حاکمان

چگونه رفته ایم ز یاد ، ز سهم نان در این میان

مکان کار و درس ما ، چگونه گشته پادگان

و دشمنان جان ما ، چگونه گشته پاسبان

در این سرای پر گهر ، هر آنچه بوده ارمغان

چگونه داده ایم به باد ، به دست خود و دشمنان


بیا که تا رها شویم ، ز بند پا و داغمان

بیا که گشته همصدا ، دوباره گشته همزبان

کلید سرنوشت ما ، نبوده دست ديگران

رها شدن بدست ماست ، بدست خلق قهرمان


زنیم چو داس و بیل و پتک ، به ریشه ی ستمگران

نمانده همچو بردگان ، نمانده نان دگر گران

ز درد ما چرا کسی ، خبر نگیرد این زمان

در انروا ز بی کسی ، کمر شکسته بیگمان


اهلی دیماه ۱۴۰۰


.....

این زندگی جانگداز کارگران معدن در ایران هست , آن فراموش شدگانی که تنها برای نان شب کودکان خود همچنان زنده میمانند


......

ز درد ما چرا کسی ، خبر نگیرد این زمان

در انروا ز بی کسی ، کمر شکسته بیگمان

به کام و جیب ناکسی ، مپرس چگونه رفته نان

از ابتدا شدند بسی ، اگر به دام آسمان

اهلی


ز درد ما چرا کسی ، خبر نگیرد این زمان

در انروا ز بی کسی ، کمر شکسته بیگمان

به نابجا به ناکسی ، هدر مپرس چه رفته نان

از ابتدا شدند بسی ، اگر به دام آسمان

اهلی




Comments


Subscribe Form

©2020 by Amir Ahli Laki. Proudly created with Wix.com

bottom of page