ولی امروز کردم
-----------------
نمیدانم ، نمیدانم ، ز عمق درد و غمهایم
ولی این لحظه میدانم , که کرد هستم , ز هر جایم
و میدانم که همراه , بر این ظلمت چو بر پایم
کنون همراه کردانم , ز هر جایی که میآیم
خلیج فارس از یک سو ، کویر لوت و صحرایم
دماوندی از البرزم ، و یا شاهوی مانایم
شمالی گیلکی هستم، و یا نوشهر زیبایم
همیشه مست رویایم , خزر باشد چو دریایم
خراسانی و یا سمنان و گاهی اهل زنجانم
بویر احمد و از یزدم , و یا اهل لرستانم
عرب هستم، ز خوزستان، و یا من کرد کردانم
ز کرماشان و کردستان و شاید اهل تهرانم
اگر ترکمن و ترکم ، اگر من اهل تبریزم
و طبع آذری دارم ، و از عشقم چو لبریزم
ز کرمان یا بلوچستان ، و یا ازفارس و شیرازم
لری شیرین کند جانم , که هر سو مست آوازم
اگر آزادگی راهم , و مهر است شوق پروازم
به خاکم من چو سربازم ، به ره آسوده جان بازم
اگر پایان این راهم ، و یا باشد سرآغازم
چو ویران گشته یک سویش , شوم همره ز نو سازم
اگر بینی عزا دارم , ز گلهایی ز گلزارم
بر آنهایی که جان دادند , اگر بینی که میبارم
از آن پنجی که افتادند ، شود مشتی پدیدارم
دلیران چون به دل دارم , هزاران ها و بسیارم
گهی من از خدا خواهم ، گهی از دین جدا خواهم
تو زحمتکش و روشنگر , بیا آزاده تا با هم
به پا خیزیم به هر ناحق , بیا ای خلق آگاهم
ز هر شهر و ز هر کویم ، در آزادی چو همراهم
نرفته هرگز از یادم , از آن دارت و از بندم
و از فقر و تباهی ها , تفاوتها و هر دردم
به آزادی قسم خوردم ، به یاد آور تو سوگندم
ز هر سویی از ایرانم , ولی امروز کردم
ا.ه .ل -ایرانی (اهلی) - اردیبهشت۱۳۸۹
Comentarios