نیکتا اسفندانی
- laksariamir
- May 23, 2020
- 1 min read
نیکتا اسفندانی ماجرای شرم امروز در وطن بسیار بود دولت و دین بار دیگر عامل کشتار بود ماه آبان ماه برپاخیزی و پیکار بود هدیه دولت و دین بر مردمان آزار بود قصه ما دردی از صدها هزار نادار بود قصه برپایی بر یک دولت خونخوار بود پاسخ دولت به مردم جای نان رگبار بود آتش مرگ از ستمکاران استثمار بود نیکتا یک دختر آزاده و بیدار بود کی سزایش تیر ناحقی و بی اخطار بود پر ز رویاها , ز شور زندگی سرشار بود نوجوانی عاشق موسیقی و گیتار بود پاسخ این دولت بی عاطفه انکار بود هر کجا آزاده اما نیکتا را یار بود کشته های غرق خون در هر طرف انبار بود هدیه از این دولت و دین جنایت کار بود ترس و جهل و فقر میهن همچو یک دیوار بود کوه ناحقی بروی مردمان آوار بود فقر و بیماری و درد مردمی بیکار بود هر کجا آزاده ای در بند و یا بر دار بود نیکتا در ماه آبان بر وطن ایثار بود بر ستم مشتی شویم ما , هر کسی هشیار بود درد اسفندانی امروز در وطن بسیار بود بی سلاح و بی دفاع کی لایق کشتار بود ا.ه.ل ایرانی -اهلی- خرداد ۱۳۹۹
Comments