ندا آقا سلطان
- laksariamir
- Jun 2, 2020
- 2 min read
ندا آقا سلطان
---------------------
به ناگه در کنار راد مردان
ندای غرش آمد همچو شیران
به پا یک شیرزن ، پر خشم و غران
به امید رهایی از زمستان
ندیدش گرچه پایان بهاران
چو بر پا شد ، ندا آقا سلطان
به جان آمد سراسر شهر تهران
چو آمد لحظه فریاد و طغیان
به پا از هر طرف خلق خروشان
به امیدی که یابد ظلم پایان
چو بینی پیکری افتاده بی جان
از ایران بود، ندا آقا سلطان
چو خونش در دل خاک است مهمان
در آن خاکی که خون گردیده جوشان
سراسر آسمان ابری شد اینسان
امان از لحظه آغاز باران
ز خونش سبز گردد کوه و دامان
ز خونی چون ندا آقا سلطان
اگر ظالم کتابش بود قرآن
کتاب ما از ایثار است و ایمان
و ایمان و شجاعت گشته درمان
برای مرگ و نابودی سرطان
حقیقت لحظه لحظه گشته عریان
طنینی از ندا آقا سلطان
در این عهد سراشیبی و بحران
نیاز از همدلی ها هست و برهان
هنر ها , شعر و آیین و ز عرفان
کجا جای سکوت است یا که هذیان
عیان چون حیله ها و دوز پنهان
ندایی از ندا آقا سلطان
چو جنگ است بین اهریمن و خوبان
نبرد است با سیاهی ها و شیطان
میان خود فروشان است و وجدان
میان عاقلان و جمع نادان
سراسر آدمیت ، نسل انسان
به همراه ندا آقا سلطان
بیا تا نو کنیم ما عهد و پیمان
به پایان آوریم این ظلم دوران
بیاد آریم , بیاد آریم دلیران
رها از بند و زنجیر است و زندان
نبیند دشمن ما چشم گریان
چو آزاد است، ندا آقا سلطان
کجا هستی ، کجا ای خلق ایران
از این ظالم دلان خواهیم تاوان
به پا خیزیم ، نباشد گرچه آسان
ز هر سویی شویم همراه الان
چو نور جانش از هر سو شد افشان
چه زیبا شد ندا آقا سلطان
در ایران ، سرزمین خلق پاکان
ندا ها بس و بسیارند یاران
به یاد آریم یکا یک ما از آنان
به یاد آریم نه با غم بلکه خندان
به یاد آریم به یاد آریم ندامان
به یاد آریم ندا آقا سلطان
ا.ه.ل ایرانی (اهلی) خرداد ۱۳۸۹
Comments