نازنین صدیقی سینه ام خونین و غمگین زین نوای واپسین زانچه آمد بر سر آن شیردل ، آن نازنین زیر بار فحش و تحقیر ، مشت و مالی آهنین همچنان بر روح و جانش شد تجاوز، بدترین هر سه بر جانش فتادند، لاشخورها در کمین یک تجاوزکار بود استاد اخلاق، مار بود در آستین کی سخن از درد بود ، هر کس چو همبند و غمین بود همدردی و یاری ، مهر بود بر هم نشین چونکه خاموشیم کجا باشد صدیقی آخرین وقت پیکار آمد و همبستگی ها بی یقین جان و روح مردمان آزرده در این سرزمین اتحاد است این زمان تنها سلاح آتشین شرم بر نامردمان است ، کی صدیقی شرمگین از تجاوزها ،شکنجه، سربلند است نازنین ا.ه.ل.ایرانی (اهلی) خرداد ۱۳۹۰
صدای شکستن استخوان زانوی خود را شنیدم و دیدم استخوان زانوی من از پایم بیرون زد و پای من شروع کرد به خون ریزی شدید ولی آنها باز به من تجاوز کردند... نازنین صدیقی، زندانی سیاسی سابق که در دهۀ شصت و هفتاد و در سنین نوجوانی دستگیر شد.
مصاحبه با نازنین صدیقی، زندانی سیاسی سابق که در دهۀ شصت و هفتاد و در سنین نوجوانی دستگیر شد.
به نازنین تجاوز شده! نه یکبار؛ سیستماتیک! زانویش را با قنداق تفنگ خرد کرده اند! شکنجه اش داده اند!
Comments