top of page

میرزا آقا خان کرمانی - زیر درخت نسترن

  • laksariamir
  • Jul 16, 2020
  • 3 min read

میرزا آقا خان کرمانی

زیر درخت نسترن


زیر درخت نسترن , کردند جدا سر از بدن

پرپر شدند گلهای پاک , در زیر تیغ دشمنم

با تیغ نفرت کشته شد , اما از آقا خان بجاست

فریاد حق بر هموطن , جان میدهم بر میهنم


هر جا که هست اهریمنی , با میهنم در دشمنی

خواهم که داند دشمنم , میرزای کرمانی منم

اهریمن است در ریشه ها , در دشمن اندیشه ها

در خائنین و ظالمان , من دشمن اهریمنم


میهن پرستم هموطن , تا قطره ای خون در بدن

وحشت نکن بینی اگر , کردند جدا سر از تنم

کی کشته شد اندیشه ای , از تیغ ظلم و تیشه ای

کی باک اگر اندیشه ام , برجاست بعد از رفتنم


این بند دین و ترس و جهل , از حاکم و بیگانگان

دیگر نمیخواهم به پا , آزاده ای گر روشنم

آسان ز جهل و ترس خویش , ما ساختیم بتهای کیش

بتهای نادانی و دین , با دانش خود بشکنم


روشنگری آزاده بود , بر میهنش دلداده بود

بذری شدند در خاک عشق , میهن از آن شد گلشنم

در خاک پاک میهنم , زیر درخت نسترن

آزادگان مانا شدند , اما زبون شد دشمنم


ا.ه.ل ایرانی -اهلی - تیر ماه ۱۳۹۹





صد و بیست سال پیش در چنین روزی سرنوشت مرگبار و غم‌انگیز چند روشنفکر ایرانی رقم خورد. در این روز میرزا آقاخان کرمانی همراه دو همفکر خود احمد روحی و میرزا حسن خان خبیرالملک در تبریز زیر درخت نسترن به طرز ناگواری سر بریده شدند.


آقاخان کرمانی از مهمترین روشنفکران پیش از عصر مشروطیت است، چنانکه فریدون آدمیت در کتاب «اندیشه‌های میرزاآقاخان کرمانی» او را «نادره زمان خود» نامید.


آدمیت او را به چنان تعابیری توصیف کرده که نشان دهنده وزن اندیشگی اوست: «بزرگترین اندیشه‌گر ناسیونالیسم... منادی اخذ دانش و بنیادهای مدنی اروپایی، نقاد استعمارگری، هاتف مذهب انسان‌دوستی... متفکر انقلابی پیش از مشروطیت... بنیانگذار فلسفه تاریخ ایران... از پیشروان حکمت جدید در ایران... شاعر نامدار ملی، نقاد سنت‌های ادبی، نماینده نوخواهی ادبی.»


این سخنان ستایش‌آمیز تا حدود زیادی بیانگر تاثیر این روشنفکر عصر ناصری بر تاریخ معاصر ایران است.


او به هر دری می‌زد تا «حکومت ظالم و مستبد قاجار» را سرنگون کند و بنابراین از روشنگری باکی نداشت.


در اسلامبول ترکی اسلامبولی آموخت و زبان فرانسه و انگلیسی خود را تکمیل کرد. تمدن و ادبیات و فرهنگ غربی را بر دانش خود افزودو این آموختن‌ها، سفرها، آشنایی‌ها و سختی‌ها از او فردی ممتاز ساخت. او همچنین در نقد ادبی پیشتاز بود و آثار شعر فارسی را مورد نقدهای جدی قرار می‌داد.


او ضروت تحول فرهنگ و سیاست و ادبیات ایران را تشخیص داده بود و برای دگرگونی‌های اساسی قدم برمیداشت.

فعالیت‌ها و انتقادهای تند و تیز او باعث شد که دولت ایران خواستار استرداد او شود.


گفته می‌شود «هر وقت ناصرالدین شاه نام میرزا آقاخان را می‌شنید از خشم پای به زمین می‌کوبید.»

نویسنده «تاریخ بیداری ایرانیان» معتقد است که «لیلا و نهارا همشان را مصروف نجات دادن ایرانیان از قید رقیت و عبودیت سلاطین مستبد» کرده بود و بنابراین بسیاری از لوایح و خطاباتی که به دست ایرانیان آزاده نسخه برداری و به ایران فرستاده می‌شد از تألیفات میرزاآقاخان بود.


سرانجام دولت عثمانی میرزاآقاخان و روحی و خبیرالملک را به ترابزون می‌فرستد و در حبس نگه داشته تا تحویل مقامات ایرانی دادند.


میرزا آقاخان کتاب سه مکتوب را بر سبک نوشته های آخوندزاده نوشته و حتی بخش‌هایی از سه مکتوب بازنویسی مکتوبات آخوندزاده‌است؛ ولی در بسیاری از بخش‌ها از جمله نقد ادیان و دشمنی با اعراب و ستایش فرهنگ باستانی ایران، قلمش راسخ‌تر، صریح‌تر و کوبنده‌تر بوده و گاه شور و احساسش بر منطق چیرگی یافته‌است. رساله صد خطابه که نیمه کاره مانده، اثری است اصیل که از سه مکتوب هم صریح‌اللهجه‌تر است. نویسندگانی همچون احمد کسروی، صادق هدایت، علی دشتی، صادق چوبک، محمد علی جمالزاده و… کم و بیش از آقاخان کرمانی تأثیر گرفته بودند.


از نوشتههای میرزا آقا خان کرمانی:


مقالات در نشریه اختر چاپ استانبول

رضوان

جنگ هفتاد و دو ملت

انشاءالله و ماشاءالله

نامه باستان یا سالارنامه

آیین سخنوری یا نامه سخن

آئینه سکندری یا تاریخ باستان

سه مکتوب

رساله صد خطابه

تکوین و تشریع

هشت بهشت






Comentários


Subscribe Form

©2020 by Amir Ahli Laki. Proudly created with Wix.com

bottom of page