کشتند کریم بیگی و کردند انکار
کردند نهان چو پیکرش را اشرار
در خاک فتاده بس اگر از کشتار
در ریشه خاک ما بجا هست پیکار
اهلی
مصطفی کریم بیگی (زادهٔ ۲۱ اردیبهشت ۱۳۶۲ – درگذشتهٔ ۶ دی ۱۳۸۸ در تهران) یکی از کشته شدگان در اعتراضات عاشورای ۱۳۸۸ بود که در حوالی خیابان نوفل لوشاتو مورد اصابت گلوله از ناحیه سر قرار گرفت.
خانواده وی میگویند پیکر او کالبد شکافی شده بود و اثر گلوله در پیشانیاش مشهود بودهاست. همچنین با وجود سکونت او در تهران، مأموران امنیتی اجازه دفن او را در تهران ندادهاند، به همین خاطر خانواده او مجبور شدند او را هنگام غروب آفتاب در روستای جوقین در شهریار تهران دفن کنند. کانون حمایت از خانوادههای جانباختگان و بازداشتیها اعلام کرده بود که مأموران وزارت اطلاعات اقوام و بستگان مصطفی کریم بیگی را تهدید کرده بودند تا از اطلاعرسانی در مورد او خودداری کنند
یک مادر داغدار درکش از دهها گروه و دسته اپوزیسیون بیشتر است.
شهناز اکملی، مادر مصطفی کریمبیگی از كشته شدگان عاشوراي هشتاد و هشت، خطاب به بهيه نامجو، مادر نوید افکاری بهیه نامجو مادر جهان پهلوان نوید افکاری : من مادرم، چیزی که تحمل از دست دادن مصطفی را برایم کمی آسانتر کرد همدلی شما مردم بود.
امروز نوبت اتحاد برای نوید است
شهناز اکملی، مادر مصطفی کریمبیگی از كشته شدگان عاشوراي هشتاد و هشت، خطاب به بهيه نامجو، مادر نوید_افکاری :
برای خواهرم بهيه نامجو كه سياه پوش فرزندش شد، كه مانند من پسرش را در تاريكي شب به گور سپرد و به خانه برگشت اما سياهي ِ آن شب هرگز تمام نشد.
خواهر عزيزم اكنون تو نيز به جمع ما مادران دادخواه آمدي، جمعي كه آرزو ميكنم هيچ مادري به آن اضافه نشود و بهيه آخرينش باشد. ميدانم اين روزها بي رمق تراز آن هستي كه بداني حتي چه اتفاقي افتاده اما روزهاي بعد تازه دنيا بر سرت آوار ميشود،آنجا كه بخواهي سعيدت را صدا كني و به اشتباه بگويي نويد، آنجا كه در خيابان كسي را ببيني كه از پشت مانند او راه ميرود، آنجا كه خوابش را ببيني اما تا در آغوشش كشيدي برود.
آنجا كه صداي مامان گفتنش در گوش ات ميپيچد اما خودش را نميبيني و هزاران لحظه اي كه شايد تو تجربه كني و من هنوز تجربه نكرده باشم، اما بدان كه روح پسرت در قلب تو خواهد دميد و شجاعتش را به تو خواهد بخشيد، من اين را در همه مادران دادخواه ديده ام شجاعتشان معمولي نيست و مانند كسي است كه مرگ را ديده و برگشته درست مثل فرزندشان، و تو آرام باش كه قلبت راه را نشان خواهد داد و دستانمان از اينجا تا شيراز در دست يكديگر است تا روز دادخواهي ، تا روز دادخواهي ... تا روز دادخواهي
خواهر همدردت شهناز اكملي.
خانم اکملی ، به یک سال حبس قطعی محکوم شده است.
مریم کریم بیگی دیگر فرزند خانم اکملی مهر ماه سال ۱۳۹۸ در توییتر نوشت: "حکم مادرم در دادگاه تجدید نظر عینا تایید شد، این حکم در حالی تایید شد که پرونده قتل برادرم در همان دادسرای اوین که پرونده مادرم تشکیل شد خاک می خورد، انتظار زیادی نیست که قاتل مصطفی زندان باشد نه مادرم به جرم دادخواهی."
گروه "کمپین حقوق بشر ایران" گزارش می دهد که اتهام خانم کریم بیگی "تبلیغ علیه نظام" بود و "این حکم بدون تشکیل دادگاه تجدیدنظر و شنیدن آخرین دفاعیات از سوی شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران عینا تایید شده است."
---
مصطفی کریم بیگی
مصطفی کریم بیگی ، ساکنی از تهران
جان فدای میهنش کرد ، جان فدای ایران
روز عاشورا برون شد، پا به پا با توفان
در ره آزادگی ها ، جان او شد قربان
تیر ناحقی به جانش ، آمد از نامردان
گرچه گفتند از پل افتاد ، پیکرش شد بی جان
روزها ماندند عزیزان ، بی خبر از جریان
کرده بودند پیکرش را ، ظالمان چون پنهان
در فشار ماندند عزیزان ، گرچه بودند گریان
میکشند دلبند و اما ، شرمشان کی از آن
ای بسی گمنام جان دادند و یا در زندان
بر من و توست تا به یاد آریم یکایک پاکان
مصطفی را یاد آریم ، تا بجوییم تاوان
تا بسوزانیم با هم ریشه های شیطان
ا.ه.ل.ایرانی (اهلی) خرداد ۱۳۹۰
مصطفی کریم بیگی جان خود را به میهن داد, ولی مادر میداند که ره برجاست
Comments