مسلمانان چرا ناشاد
چرا در سرزمین خود ، مسلمانان نباشند شاد
چرا هستند پر از محنت، و هستند مردمی ناشاد
کجا باید کنم آغاز ، که دارد قصه بس ابعاد
ز تاریخ ، دین و از فرهنگ ، و یا از کوهی از اسناد
از آن روزی که دین آمد ، و مهرش را به جان بنهاد
که مؤمن شد چنان ماهی ، و روحانی چنان صیاد
که آوازی به نام حق ، و قرآن و خدا سرداد
به قدرت آمد از هرسو ، و بر جا مانده هر شیاد
و از هر باور و ایمان ، شده زنجیر و بند ایجاد
و این زنجیر نامرئی ، به پا از لحظه میلاد
فقط کار است فقط آزار ، ولی شد کودکی مازاد
و آید دختری کوچک ، به عقد مردی از هفتاد
پر از بیکاری و فحشا ، و تیز است تیشه جلاد
و هر آزاده در بند است ، به نام مذهب و ارشاد
اگرچه دست بیگانه، خیانت پیشه داد امداد
ز جهل است گر که این مردم ، به آسانی به دام افتاد
و پول نفت و حج در جیب ، سعودیها شدند استاد
و پاکستان جهنم را ، به سوی عالمی بگشاد
و ایران بزرگ از هند، و تا بابل و یا تا ماد
به عقد دین نو آمد ، امان اما از آن داماد
ز تهران ، باکو و بیروت ، دمشق و قاهره، بغداد
ریاض، دهلی و تا کابل ، ستم پر شد و پر بیداد
یمن ، بحرین ، ودر ایران ، پر است از ناله و فریاد
و لیبی ، مصر ، عراق، تونس ، به پا اما کجا آزاد
دیار پاک افغان ها ، همه ویران کجا آباد
فقط روید خش و خشخاش ، جهان گردد به آن معتاد
چرا در سوریه جنگ است، و کشتند مرد و زن نوزاد
نه اسراییل نه آمریکا ، چو مرگ است هدیه از همزاد
ولی در کشوری دیگر ، که اسلامی نبود بنیاد
تو گویی در بهشت هستند ، فزون شد هر کجا تعداد
فرانسه، انگلیس، آلمان ، همه شادان و پر اولاد
در آمریکا و کانادا ، سوئد ، نروژ هلند دلشاد
نمیخواهند که برگردند ، چو شیرین مانده بی فرهاد
و از این سرزمینها هست ، که گیرند هر زمان ایراد
نه از دولت و دین خود ، نه از جهل و نه از اجداد
که زنجیری به پا کردند ، و دادند زندگی بر باد
ستم پر شد و نادانی ، سیاهی ها فقط در یاد
ز هر حق بشر خالی ، پر است از فقر و استبداد
چرا در سرزمین خود ، مسلمانان نباشند شاد
ولی خواهند که این دنیا ، شود هم مذهب و ناشاد
ا.ه.ل.ایرانی (اهلی) آبان ۱۳۹۱
Comentarios