ماجرای تخم
- laksariamir
- Aug 3, 2020
- 1 min read
دوستی پیام تصویر سمت چپ را برایم فرستاد.... نمیدانم در سرم چه ها گذشت
ماجرای تخم
ماجرای تخم را هرگز ندانستم چه بود
سفره هفت سین ما را گرچه رنگین تر نمود
میشود گویا شتر دزد هر که تخمی را ربود روی تخم چشم ولی هر کس به قلبی کرد ورود
گر نداریم دوست , بگوییم تخمی است از آن چه سود
گر که بی قانون و نظم , بس تخمی است آن بی حدود
گر که نایاب است ملخ خورد تخم آن از تار و پود
حاصل تخم حرام است هر چه نامرد و حسود
هر چه میگوییم به تخمم کی شویم از آن خمود
بی تفاوت میشویم گویی ندارد آن وجود
گر که شیطان است چو تخم سگ و چون آتش و دود
کی توان از دست آن یک لحظه آسود و غنود
هر که بیباک است و با تخم بیگمان باید ستود
هر که ترسو هست و بی تخم برده از یاد دیر و زود
تخم جن هست گر که زیرک بود و درها را گشود
بهتر از ما چون کند بر مشکلات خود صعود
من ندانستم که تخم یا مرغ اول شد فرود
از کجا آمد یکی گر دیگری اول نبود
ماجرای تخم را هرگز ندانستم چه بود
سفره هفت سین ما را گرچه رنگین تر نمود
ا.ه.ل.ایرانی (اهلی) اردیبهشت ۱۳۹۹

Комментарии