ما شدیم
با تو مهسای امینی ما شدیم
جان خود دادی که هم آوا شدیم
مشعل جانت گرفتیم چون بدست
بر سیاهی زمان برپا شدیم
کی شنید کس ناله ها مان تک به تک
گشته فریاد همصدا گویا شدیم
خون پاکت گشته جاری در وطن
در کنارت در وطن مانا شدیم
در بیابان ستمکاران دهر
قطره ها بودیم و یک دریا شدیم
گشته چون موجی ز بیزاری و خشم
راه آزادی کنون جویا شدیم
گرچه بستیم دیدگان را بر ستم
خون سرخت دیده تا بینا شدیم
غوطهور در ترس و نادانی خویش
از شکوه جان تو دانا شدیم
پر کشیدی در پی رویای خویش
ما چه زیبا با تو هم رویا شدیم
پر کشیدیم با تو در آزادگی
بار دیگر ما ز انسانها شدیم
گم شدیم ما در غبار ترس و جهل
بار دیگر با تو ما پیدا شدیم
ریشه ی آزادگی از جان تو
جان گرفت تا ما دوباره ما شدیم
ا.ه.ل.ایرانی -اهلی- شهریور ۱۴۰۱
--
با تو مهسای امینی ما شدیم
جان خود دادی که هم آوا شدیم
بر سیاهی زمان برپا شدیم
بار دیگر ما ز انسانها شدیم
اهلی
--
گر ترک و بلوچ و یا که از کردانی
یا گیلک و فارس و لر و هر ایرانی
بر پا شده بر جنایتی شیطانی
بر پا شده با حمایتی انسانی
اهلی
--
پر کشیدی در پی رویای خویش
ما چه زیبا با تو هم رویا شدیم
پر کشیدیم با تو در آزادگی
بار دیگر ما ز انسانها شدیم
اهلی
留言