قربان

قربان

قربان کردن کجاست رهی از انسان

کی هست روا, کنیم کسی را قربان

قربان کردیم زنان برای مردان

قربان کردیم به زیر پای سلطان

خود خواهی و دیوانگی است و عصیان

کردیم فدا چو همسر و فرزندان

سر کرده به زیر برف چو کبکی پنهان

قربان شده از بی خردی ها یاران

هستند همیشه عده ای بی وجدان

جان دگران برایشان هست ارزان

چون در پی قدرتند کشند بس آسان

ایجاد کنند چو وحشت از این جریان

مردم چو شدند شکسته و بس لرزان

با وحشت خود همیشه بردند فرمان

دنبال کنیم چو رهبرانی نادان

چون بره شویم اسیر دست گرگان

با نام خدا و باور از هر ایمان

قربان کردن نشانه ایست از شیطان

آزاده به راه حق دهد از خود جان

کی جان کسی کند فدا در جریان

گر بسته همیشه گوشها و چشمان

هستیم درون گله با گوسفندان

برخیز دوباره تا شویم ما انسان

در خواب نمانده و نباشیم قربان

ا.ه.ل.ایرانی (اهلی) آبان ۱۳۹۰