فصل جهالت

فصل جهالت

-----------

تاریخ بشر پر شده از جهل و حماقت

خونها که فرو ریخت در این فصل جهالت

گه بوده به نامی ز خدا و ز عبادت

گه بوده به نامی ز رسالت و امامت

در دست فقیه ، دین شده سکوی تجارت

ایمان شده زنجیر و مؤمن به اسارت

ظالم دل و حاکم همه آماده غارت

چون نیست کلامی ز جماعت به شکایت

گم گشته و غرق است در آن کرده چو عادت

وحشتزده از خشم خدا، روز قیامت

غافل شده در راه خدا، کرده اطاعت

از حیله گری کو ز فریب است به ریاست

کی بوده روا و شده ایزد به حمایت

زندان و تجاوز و شکنجه و جنایت

کی بوده پیامی ز خدا و ز بشارت

گر بوده خدا عادل و پر مهر و کرامت

گر مهر خدا در دل خود داشت جماعت

چشمان خرد را بگشاید به قضاوت

بر خود که نظر کرده چو با هوش و ذکاوت

بیند همه نیرنگ و دروغ است و کثافت

بس بوده از این ظلمت و تزویر و خیانت

بر پا شده از جا و از این ننگ و حقارت

دانیم که سرآخر شده پیروز شجاعت

پایان برسد فصل حماقت و جهالت

ا.ه.ل.ایرانی (اهلی) مهر ۱۳۸۹