فرزندان ایرانیم
- laksariamir
- May 31, 2020
- 2 min read
Updated: Jul 16, 2020
فرزندان ایرانیم
ما غنچه های گلزار ، بشکفته در بارانیم
از ریشه های توفان ، فرزندان ایرانیم
دزدیدند بابا ، مامان ، این دم ما در زندانیم
با اشک و با لبخند ها ، زندان را میلرزنیم
در حسرت از یک پرواز در رویا چون مرغانیم
بر بال خود چون داریم ، مادر پدر شادانیم
پر میکشیم از اینجا ، آزاد از این هذیانیم
در مهد مهر و امید ، خوشحالیم و شادانیم
گاهی رویم به غربت ، آواره سرگردانیم
گاهی ز شدت غم ، بشکسته و داغانیم
در سرما یا در گرما ، بی جامه و عریانیم
یا در فقر و تباهی ، ما بی آب و بی نانیم
در کوچه گر که هستیم ، بی خانه و سامانیم
هستیم اگر چه هر جا ، از دیدگان پنهانیم
در بازار نامردان ، پر کاریم و ارزانیم
بازیچه دیوانیم ، در چنگ نامردانیم
گه در دست ناپاکیم ، در زندگی ویرانیم
میسوزیم و میسازیم ، تنها و بی امکانیم
ما را اگرچه گویند ، چون ننگی بر دامانیم
از دست این ناپاکی ، آزرده و بی جانیم
گفتند به ما ز غمها ، این دم چو نامیزانیم
فردا که نوبت ماست ، ما در بهشت مهمانیم
گویی که ما نادانیم ، ما اما در جریانیم
وز این فریب عالم ، دلخسته و نالانیم
در خاک اگر افتادند ، یاران و ما گریانیم
چون دانه ای در این خاک ، از مهر و خون رویانیم
آزاده استادان را ، امروز چو شاگردانیم
فردا که ما به پاییم ، استاد استادانیم
گاهی جدا میافتیم ، یکدیگر میرنجانیم
تنها به چنگ ظلمت ، پرپر هستیم قربانیم
گر ما برای گرگان ، چون طعمه در دندانیم
ما متحد و همپا ، یکدیگر پشتیبانیم
شعری از آزادی را ، با همدیگر میخوانیم
در جنگ با سیاهی ، آغازی از پایانیم
بر آینده بر فردا ، ما چون نوری تابانیم
فردا ما در میدانیم ، فردا ما هم شیرانیم
در راه حق میجنگیم ، آزادگی میدانیم
در این جهان هستی ، از یک تن و انسانیم
از هر کجا که هستیم ، ما همسان و یکسانیم
از هر کجا که هستیم ، فرزندان ایرانیم
ا.ه.ل.ایرانی (اهلی) آذر ماه ۱۳۹۰

Comentários