فرزند من به یاد آر - مادر زانيار مرادي
- laksariamir
- Jun 30, 2020
- 4 min read
فرزند من به یاد آر
من مادرم به لقمان ، من مادرم به زانیار
فرزند غرق خون را ، تا دیر نیست به یاد آر
غمگین و دلشکسته ، رنجور و خسته بیمار
در بند این سیاهی ، درمانده و گرفتار
از تیغ و از شکنجه ، بر تن رسیده آزار
در زیر بار غمها ، جان مانده زیر آوار
هستی اگر خدایا ، جانش ببخش و بسپار
گر نیستی که بدرود ، از ما خدا نگهدار
برماست گشته برپا ، بر ماست گشته بیدار
برماست تا بسازیم ، دنیا کنون خبر دار
آمد زمان پیکار ، بر ظلم هر ستمکار
بر پا شویم دلیران ، آمد زمان پیکار
کشتند بسی دلیران ، کشتند اگرچه ستار
یاد آر مرادیان را ، تا دیر نیست به یاد آر
ا.ه.ل.ایرانی (اهلی) دیماه ١٣٩١
پيام مادر زانيار مرادي به نهادها و سازمانهاي سياسي براي جلوگيري از اجراي حکم اعدام فرزندش
من مادر زانيار مرادي هستم. از پشتيباني و حمايت شما از زندانيان سياسي و خانواده هاي آنان تشکرميکنم.
پسر من از طرف حاکمان بر ايران به اعدام محکوم شده است. مجازات اعدام در شرايطي عليه زانيار و دوستش لقمان ابلاغ شد که زانيار هنوز سنش به ۱۸ سال نرسيده بود. برخلاف اتهاماتي که عليه آنها اعلام کردند٬ زانيار هيچوقت ارتباطي با اسلحه و کار با اسلحه نداشته است. عليرغم اينکه اين اتفاق که زانيار به اتهام ارتکاب به آن دستگير شده و بعدا حکم اعدام با همان اتهام عليه او صادر داده شده است٬ براي اغلب مردم و حتي بخشي از مسئولين حکومتي و وابستگان خانواده مقتولين ٬ نيز روشن است که اين حکم و اين پرونده واقعي نيست. کسانيکه از اين حکم حمايت ميکنند٬ نيز ميدانند که مسئولين قضايي حاضر نشده اند بطور جدي اين پرونده و احکام منتج از آنرا بازبيني کنند.
زانيار و لقمان بطور وحشيانه اي شکنجه شده اند و تهديد به اعمال غير انساني شده اند. آنها در زير شکنجه و تهديد ناچار شده اند تن به امضا گفته هاي بازجويان بدهند. آنها زير شکنجه به جرايمي اعتراف کرده اند که هرگز انجام نداده بودند. بعدا زانيار و لقمان در چند نامه که از زندان به بيرون ارسال شده است تاکيد کرده اند که در زير شکنجه ناچار به اعتراف شده اند. اعتراف به جرايمي که هيچ ربطي به آن نداشته اند. هم بندي هاي آنها هم در نامه اي تاکيد کرده اند که زانيار و لقمان به اعمالي متهم شده اند که ساختگي و غير واقعي است و در نهايت بي عدالتي مجازات اعدام بر عليه آنها صادر شده است.
اين آشکار است که زانيار بدليل فعاليتهاي سياسي افراد خانواده اش دستگير و مجازات ميشود نه بدليل اتهامي که براساس يک سناريوي ساختگي برايش درست کرده اند.
در اينجا به مناسبت روز جهاني عليه اعدام ٬ خواهان ممنوعيت مجازات اعدام در همه جا و آزادي همه زندانيان سياسي و مدني هستم. از نهادهاي بين المللي مدافع حقوق بشر و جامعه مدني و جريانات سياسي کردستان ميخواهم عليه حاکمان ايران و دستگاه قضايي آن اعمال فشار کنند. تا حداقل بشيوه عادلانه و بر اساس قوانين شناخته شده بين المللي حقوق انساني و قوانيني که در دفاع از حقوق زندانيان سياسي نوشته شده٬ با زندانيان رفتار کنند. بي شک من بعنوان يک مادر که فرزندم به ناحق متهم به اعمال نکرده اي شده و حکم اعدام عليه او صادر شده است٬ از مردم کشورم و فعالين جريانات و تشکلهاي مختلف ميخواهم همصدا و متحدانه عليه مجازات اعدام و بي احترامي اي که حاکمان عليه زندانيان انجام ميدهند به ميدان بيايند و از زندانيان سياسي و خانواده هاي آنان حمايت کنند. به اميد آزادي همه زندانيان سياسي و لغو مجازات اعدام
آمينه قادري مادر زنداني سياسي محکوم به اعدام (زانيار مرادي)
۶ ژانويه ۲۰۱٣
نامه زانیار مرادی از زندان رجایی شهر کرج
به هم سن و سالهاي خودم در سراسر جهان
از فکر کردن به مرگ٬ بيزارم٬ نميخواهم با آرزوهايم به زير خاک بروم!
من اسمم زانيار مرادي است. الان از سلول مرگي در آن سوي دنيا در شهر کرج درکشور ايران نشسته و ميخواهم با شما جوانان در اروپا و امريکا٬ با شما جوانان همسن و سال خودم در ژاپن و استراليا و فرانسه و افريقا و در همه جاي دنيا حرف بزنم. نگذاريد مرا اعدام کنند! آيا دنيا آنقدر بيرحم است که اين صحنه را تماشا کند که من و پسر عمويم در خيابان اعدام شويم و چيزي نگويد و کاري نکند؟
ميدانم که اين ترس من و اين درخواستم از طريق امکانات اينترنتي به گوش شما ميرسد. پس فقط چند دقيقه صبر کنيد٬ چند ثانيه وقت بگذاريد و از من بشنويد که چقدر سخت است در بيست و يک سالگي با مرگ مواجه شدن٬ با کابوس مرگ زندگي کردن و هر لحظه از صداي پاي زندانبانان ترسيدن و بر خود لرزيدن!
ما سه سال است که زنداني شده ايم . من زانيار مرادي و هم پرونده اي من لقمان مرادي٬ ۹ ماه را زير شکنجه بوديم. ما را چنان کتک ميزدند که ديگر توان راه رفتن نداشتيم و همين امروز نيز کمرم بشدت درد ميکند و دو مهره کمرم شکستگي دارد. به ما گفتند اگر حرفهايي که آنها ميخواهند را نزنيم٬ به ما تجاوز ميکنند و ما نامه هايي را که آنها آوردند امضا کرديم. و اکنون در يک قدمي مرگ با طناب دار در خياباني در تهران و يا مريوان شهر محل تولدمان ايستاده ايم. اين روزها شنيدم که دارند مقدمات اجراي حکم اعدام ما را فراهم ميکنند و چهار روز است که حالم خوب نيست٬ شبها خوابم نميبرد و فکر کردم شايد با اين نامه بتوانم بخودم کمک کنم.
نگذاريد ما را اعدام کنند. بهر طريقي که ميتوانيد ٬ سعي کنيد از ابتکارات جوانانه استفاده کنيد و کاري کنيد که حکومت اسلامي ايران ببيند که ما تنها نيستيم و دنيا به اين حکم ظالمانه اعتراض دارد.صداي اعتراض شما و هر حرکت و اعتراضي که بکنيد به گوش ما فورا ميرسد. منتظر شنيدن اخبار اعتراضات شما همسن و سالهاي خودم هستم.
زانيارمرادي – زندان رجايي شهر کرج
۴ ژانويه ۲۰۱٣

Comentários