عمامه به سر
- laksariamir
- Jul 26, 2022
- 1 min read
عمامه به سر
دیدی چو کسی را ، که عمامه به سر کرد
عمامه چو سر کرد ، چنین کرده که خر کرد
گر با دل خوش کرد ، خودش خر و هدر کرد
گر بیخبر این کرد ، کسی را چه خبر کرد
گر در پی قدرت ، و یا در پی زر کرد
از بیثمری کرد ، میاندیش که هنر کرد
با روضه شروع کرد ، کجا فکر ضرر کرد
فرصت طلبی داشت ، که بیگانه نظر کرد
در کاخ ستمگر ، نمک را چو شکر کرد
همسفره ی ظالم ، چه آسوده شرر کرد
دولا شده هر سو ، کجا فکر کمر کرد
پابوس حکومت ، کمر را چو فنر کرد
از شادی و از عشق ، دل ما چو حذر کرد
هر سینه پر از خون ، و هر دیده به در کرد
از سفره اگر خورد ، و هر خانه پکر کرد
از بی پدری بود ، کجا فکر پدر کرد
بگذشت خرش از پل ، خدایی شد و شر کرد
حاکم شده بر جهل ، و خود را چو گهر کرد
در عالم هستی ، چو آمد و گذر کرد
جز نفرت و پستی ، مپرسید چه اثر کرد
با نام خدا کرد ، و بر پشت بشر کرد
مردم همه خر کرد ، خود آسوده سفر کرد
دیدی چو کسی را ، که عمامه به سر کرد
عمامه چو سر کرد ، چنین کرده که خر کرد
ا.ه.ل.ایرانی -اهلی- تیر ماه ۱۴۰۱

Comments