top of page
Search
laksariamir

عشق اگر مقصودست

عشق اگر مقصودست مهر انسان همه جا همچو هوا موجودست و گر آن نیست که رویای بشر محدودست دل بشکسته گریزان اگر از معبود ست این هوای غم و یخبسته کنون پر دودست بوی مهر, عطر بهار است و گل است و عودست گرمی قلب زمستان که بهارش زود ست و همان بال و پری هست که گر بگشودست پهنه زندگی و مزه آن افزودست زندگانی همه جا گشته روان چون رودست گر که جاری نشود راه بقا مسدود ست چه امیدی که دل خسته ولی خوشنودست اگر از دیده جدا مانده و کس نشنودست اگر این دل پی یک مرهم و یک بهبودست چو نشیند به امیدی ز هوا نابودست به که برپا شود از جا و رهی پیمودست چو خموش است و به جا حاصل آن کمبودست نفس مهر بکش , عشق اگر مقصودست از چه چشمت بدر است گر که اجل موعودست گرچه در قلب هوا مهر و صفا موجودست نفسی گر نکشی زندگی ات محدود ست ا.ه.ل.ایرانی -اهلی - اردیبهشت ۱۳۹۹





1 view0 comments

Recent Posts

See All

Comments


bottom of page