بیست و نهم تیر ۱۲۷۲ , با قرارداد ننگ آور, شیلات شمال ایران به استفان لیانازوف روسی واگذار شد
شیلات شمال
از دولت قاجار وطن غرق ملال است
امروز ولی صحبت شیلات شمال است
از دین و خیانت چو دریدند وطن را
گلزار وطن هر طرفش رو به زوال است
گر دولت داخل شود همکاسه خارج
از کشور زرخیز جدا ثروت و مال است
گر دولت و دین یک شده در دزدی و غارت
آزادی ما تا که جداییم محال است
از عهد گلستان و دگر حیله و تزویر
هر پاره این میهن ما دست شغال است
از همرهی دشمن و از دین و سیاست
ای بس که ز تاریخ وطن زیر سوال است
با دوز و کلک ثروت ما برده ز هر سو
در کشور بیگانه ولی جاه و جلال است
گفتند که ماهی بزرگ تخم حرام است
دادند به ما ماهی کوچک که حلال است
مثبت شده گر نام توازن به تجارت
غارتگر بیگانه چه شادان به وصال است
مثبت ز چه گر سهم وطن فقر و سیاهیست
بیگانه ولی صاحب هر مال و منال است
این سهم برابر که به دزدان وطن رفت
بر گردن این ملت ما رنج و وبال است
گر دولت ما عاشق این خطه و خاک است
بر دولت بیگانه و خائن چه مجال است
گر مردم ما صاحب یک دولت پاکند
آزادی میهن ز چه رویا و خیال است
از عشق به خاک دولت و میهن شده پیروز
شیلات شمال , میهن ما را چو مثال است
از عاشق میهن که برید دست تجاوز
ملی شدن میهن ما بذر و نهال است
من بوسه زنم دست بزرگمرد که آمد
ملت پس از آن صاحب شیلات شمال است
ا.ه.ل.ایرانی - اهلی - ۲۹ تیرماه ۱۳۹۹
در تاریخ کشور ما از همدستی بیگانگان غارتگر و دولت و دین خائن , رویدادهای ننگین برای گفتگو و پرسش بسیارند .
وقتی از تاریخ روابط ایران و روسیه در دوره قاجار سخن به میان میآید، دو عهدنامه ننگین گلستان و ترکمنچای به ذهن میرسند. اما این دو تنها عهدنامههایی نبودند که دولت روسیه از ایران گرفت. در این دوران،همپای انگلیس , روسیهامتیازات اقتصادی و انحصاری بسیاری از قاجار گرفت که یک نمونه مهم آن قرارداد ننگین شیلات شمال در سال ۱۲۹۳ بود که به لیازانوف روس داده شد.
با سیاست دولتنامردان , و همراهی دین و نادانی , در دست بیگانگان غارتگر , سیاستی به نام موازنه مثبت ایجاد شد , که در آن برابری و توازن در دادن پاره های کشور به بیگانگان بطور یکسان و ایجاد توازن قدرت بین بیگانگان بود! پس از دادن امتیاز رویتر به انگلیس , اشتهای روسیه هم باز شد, گویی که به اندازه کافی از ما نگرفته بود.
ماهی خاویار گران قیمت با نام حرام اعلام شدن , با دیگر ماهیان بزرگ, به جیب روسها رفت و سالها درآمد هنگفتی برایشان حاصل کرد.
این امتیاز و شرکت یاد شده تا زمان بر سر کار آمدن دولت ملی دکتر محمد مصدق پابرجا بود و دولت شوروی همچنان از آن استفاده میبرد. دکتر مصدق مخالف این رویکرد بود و در مقابل خائنین و کسانی که به این سیاست برای ایجاد موازنه میان انگلستان و روسیه در ایران اصرار داشتند و معتقد بودند که جدا از شیلات شمال ایران باید امتیاز نفت شمال و برخی امتیازات دیگر را به شوروی بدهد میگفت: «نه تنها به شوروی امتیاز نمیدهیم، بلکه حقوق ایران را نسبت به نفت جنوب نیز که در اختیار انگلیس است، طلب میکنیم».
دکتر مصدق با سیاست خارجی موازنه منفی و با هدف کاهش و نابودی قدرت و نفوذ کشورهای بیگانه در مقابل موازنه مثبت بود؛ و در این دوران چنین امتیازاتی به قدرتهای خارجی داده نشد و نفت جنوب و شیلات شمال نیز ملی و زیر اداره و مالکیت دولت ایران قرار گرفتند.
Comments