top of page

شعر من

  • laksariamir
  • Jun 5, 2020
  • 1 min read

شعر من

شعر من از آسمان نیست یا ز خورشید و ز ماه

شعر من فریاد آزادیست در این عهد سیاه

شعر من از درد انسان هاست بر روی زمین

از خدایان نیست و یا پیغمبران یا آنکه شاه

شعر من از کودکان هست از زنان , آزادگان

تا رسد بر گوش تو آوا و بینی آن نگاه

شعرم از انسانیت ، آزادگی و میهن است

در دل انسانیت ها هست که جوید سرپناه

چونکه آرد هاله ای نور از امید و آرزو

شعر من از بیگناهان است کجا باشد گناه

شعر من از عمق تاریکی بر آید پر صدا

تا خبر آرد ز پایان سیاهی در پگاه

شعر من از با هم انسان ماندن است و دوستی

از برابر بودن و همزیستی هست در رفاه

شعر من از درد زحمتکش و فقر نابجاست

اینچنین گردیده هر ناحقی و غم را گواه

شعرم از اشک است و خون است در نبرد ریشه ها

از نبرد زندگانی تا نگردیم ما تباه

شعر من از حیله دزدان باورهای ماست

در نبرد با ستمگر تا برون آییم ز چاه

گه بسازم با کلام خشم خود من یک سلاح

گه بسازم از کلام مهر خود یک تکیه گاه

گه شود این سینه و جانم پر از مهر و امید

گه شود این سینه بر اسرار دردم جایگاه

شعر من از سینه بر آید و احساسی که هست

با همین احساس مستی هست که افتادم به راه

شعر من در دیده تو گرچه باشد اشتباه

شعر من فریاد آزادیست در این عهد سیاه

ا.ه.ل.ایرانی (اهلی) اردیبهشت ۱۳۹۱

Comments


Subscribe Form

©2020 by Amir Ahli Laki. Proudly created with Wix.com

bottom of page