نجفی
در این هوای پلیدی و سستی و بیشرفی
هستند به پا آزادگانی چو شاهین نجفی
کی میرسد تغییر و کی میشویم رها ز بند
گر هر که خود میزند به کوچه بیطرفی
ای هموطن خوش آمدی به دریای مهر میهن
میهن تو را صدف و تو مروارید این صدفی
صدها درود بر تو فرزند آزاده وطن
با این شجاعتت به میهن فرزند خلفی
در باغ میهن گرچه پر شد از گل آزادگی
در سالهای بیخردی کم نیست هر سو علفی
آزادگی چون زینت سینه مهر تو شد
در چشم ناپاک این پلیدان تو چون هدفی
گر حکم ارتداد صادر شد از بیشرفی
برماست که حکم آزادگی دهیم بر نجفی
ا.ه.ل.ایرانی (اهلی) اردیبهشت ۱۳۹۱
پاسخ شاهین نجفی به منتقدان آهنگ نقی
اکثر شما عزیزان متن این ترانه را چرت و بی پایه و اساس خواندید، اگر از نظر شما اینطور است، پس چرا اینقدر فحش و ناسزا؟
چون چیزی که بی پایه است، اصلا نیست، پس ارزش ندارد، ولی این صحبت های شما نشان میدهد که چیزی بوده.
و اما حرف هایم.
اعتقاد، دین، ایمان، مقدسات و ...
اصولی هستند نامحسوس که تنها در سرشت انسان، یافت میشوند.
تمامی ما نیاز به وجودی ورای خویش داریم.
کسی که در لحظه های تنهایی، تنهایمان نگذارد، کسی که با او رازونیاز کنیم، کسی که خود را از او بدانیم.
امروزه به علت حاکمیت مذهب، این نیاز ها را با چیزی به نام 'دین' پاسخ میدهند.
Comentarios