سیستان
- laksariamir
- Dec 21, 2020
- 2 min read
با کمک دوستان بیاییم از سیستان بیشتر بدانیم
---
سیستان
سیستان یا زابلستان ، یا سکستان ،هر چه هست
در دل تاریخ , و مردم عاشق خاکش چه مست
مردمی با استقامت ، مردمانی چیره دست
در هنرمندی و پیکار ، بهرمند از ناز شست
هیرمند شد در تکاپو ، خود سر و بی سرپرست
جلگه و دشت را به جان آورد و در هامون نشست
شهر سوخته ، در به روی دشمنانش گر نبست
آمد آن تیمور لنگ و ماند به لب طعم شکست
در شگفتم از خطر ها و بلا هایی که جست
گرچه سر آخر ز دام حیله کارانش نرست
خاک پاکش در سه کشور شد جدا، از هم گسست
حیله از بیگانگان و خائنان رذل و پست
لیث صفار، آتش کرکویه ، زال و خواجه هست
بهترین میراثش اما، مردمی میهن پرست
ا.ه.ل.ایرانی (اهلی) مهر ۱۳۸۹
---
بسیاری از ما عاشقانه در باره هر استان, شهر و دهکده, جنگل و رود و دریا و کوه و دشت و صحرا ی میهن یا میهن بانان میخوانیم و میخواهیم که بیشتر بدانیم.
هستند کسانی که با سروده ها و نوشته ها و پخش و بررسی دانستنی های متفاوت در پخش آگاهی کوشش میکنند.
گرچه شوربختانه ,هستند کسانی هم که با داد و فریاد و انتقاد و دشنام و بدون سازندگی در هر بخش دنیای مجازی خودی نشان میدهند و با همین شیوه قصد ساختن شخصیتی مجازی برای خود دارند.
بیگمان همه ما نمیتوانیم همیشه درست باشیم یا همه دانسته ها را یکجا داشته باشیم و شیوه درست اندیشی نیست که با خودبینی دیگران را نادان بنامیم چون آنچه میگویند با آنچه ما میدانیم یا خوانده ایم, تفاوت دارد و روا هست که با دشنام و برچسب کارشان را یکسره کنیم! همگی ما , کم و بیش باید به آنچه در کتابها و نوشته ها و گفتار پیشین برای ما برجا مانده و آنچه از تاریخ و بررسیها و برداشتهای تاریخی بدستمان رسیده استناد و خرد را کلاه و قاضی کنیم.
من دوست دارم که از هر جای کشورم که در توان دارم بنویسم. دوست دارم, که از این احساس سروده ای بسازم... خوب یا بد, در تلاش هستم. هرگز بر این اندیشه نیستم که همه چیز را بدرستی میدانم, چون نمیدانم, و اگر اشتباهی هم هست, از آن یاد میگیرم. هر چه هم بگویم, در هر زمینه , باز هم گفتنی و دانستنی بیشتری را میتوان یافت. و تنها در گفتگو های سازنده است که دانش بهتری را برای آیندگان نگهدار خواهیم بود.
امروز سروده ام از سیستان هست, از دوستان خواهش یاری دارم, تا هر چه از سیستان گفتنیست, بیاورید تا از سیستان بیشتر و بیشتر بدانیم. و خواهش دیگر من هست که از زبان دشنام و کنایه و انتقادی که سازنده نیست خودداری کنیم.
هر وجب این خاک که به ما رسیده داستانی دارد شایسته یادآوری و سزاوار نگهبانی و نگهداری ست برای آنها که پس از ما از دل این خاک به پا خواهند خاست
---
رازیست نهفته هر کجا در وطنم
هر گوشه و شهر و رود و کوه و دمنم
دریا و زمین و آسمان جان و تنم
میهن شده قلب و مابقی هم بدنم
اهلی
با درود و سپاس.

Comentarios