سیستان
سیستان یا زابلستان ، یا سکستان ،هر چه هست
در دل تاریخ , و مردم عاشق خاکش چه مست
مردمی با استقامت ، مردمانی چیره دست
در هنرمندی و پیکار ، بهرمند از ناز شست
هیرمند شد در تکاپو ، خود سر و بی سرپرست
جلگه و دشت را به جان آورد و در هامون نشست
شهر سوخته ، در به روی دشمنانش گر نبست
آمد آن تیمور لنگ و ماند به لب طعم شکست
در شگفتم از خطر ها و بلا هایی که جست
گرچه سر آخر ز دام حیله کارانش نرست
خاک پاکش در سه کشور شد جدا، از هم گسست
حیله از بیگانگان و خائنان رذل و پست
لیث صفار، آتش کرکویه ، زال و خواجه هست
بهترین میراثش اما، مردمی میهن پرست
ا.ه.ل.ایرانی (اهلی) مهر ۱۳۸۹
Comments