سوگند
- laksariamir
- May 27, 2020
- 1 min read
سوگند
دلها پر از اندوهند ، جانها همه پر دردند
بسیار شنیدیم ما ، افسانه که بس تلخند
کی رفت ز یاد من، هر بار از آن ترفند
سوگند بر ایرانم ، برمیهن مان سوگند
یاد آر ز هم میهن ، یاد آر ز هر فرزند
آن پیکر خونین را ، امروز کجاست دلبند
گر متحدیم از جان ، گردیم همگی خرسند
پیروز شویم با هم ، بر هموطنم سوگند
بویی که ز آزادی ، این دم به هوا آکند
خرداد و تیر، بهمن ، آذر شده یا اسفند
برپا همه در ایران ، آزاد شویم هم بند
پیکار گران بر پا ، آورده به یاد سوگند
آزاده دل و هشیار، روزی چو به خاک افتند
بسیار به پا خیزند ، در خاک چو میرویند
گردیم رها از بند ، از هر ستم و روبند
برماست که یاد آریم ، از قدرت آن سوگند
در گوشه ای از میهن ، امروز اگر سبزند
از خون دلیران است ، آزاده دلان سرخند
اندیشه شود آزاد ، آزاده زند لبخند
هر روز اگر بر پا ، بر پا همه با سوگند
چون روز نبرد آید ، یاد آر چه میگویند
یاد آر ز پیمانها ، یاد آر چه میجویند
داریم چو ما از جان ، با میهن خود پیوند
درهم شکنیم آن روز،این ظلم و ستم سوگند
ا.ه.ل.ایرانی (اهلی) اسفند ۱۳۹۰
Comentários