سهراب بی خبر در ظلمت و در عهد تاریکی و عهد بی حساب بس عزیزان هر طرف، زندان و دیگر سو ، پی سهراب بود ماه خرداد او به پا شد همره با میهنش چون آفتاب شوق آزادی به جان و غرق در رویای خود ، شاداب بود همره آزادگان و هم صدا ، بر پا ز شوق انقلاب چون دگر میهن پرستان ، او ز عشق میهنش سیراب بود موج انسانها روان بود و خروشان ، تا رها از منجلاب در پی آزادگی و بهر آزادی میهن ای بسا بی تاب بود همچو رودی سوی دریای وطن جاری شد او با التهاب صد اسف در دست ناپاکان اسیر و طعمه در گرداب بود چهره های آن پلیدان شد پدیدار گرچه پشت یک نقاب فتنه های حاکمان هم بار دیگر نقشه ای بر آب بود بار دیگر هموطن شد نوبت ما , تا نماییم انتخاب تا بیاد آریم از این آزاده باهم ، نام او سهراب بود ا.ه.ل. ایرانی (اهلی) آذر ۱۳۸۹
مادرش می گوید: " سهراب در راهپیمایی دوشنبه 25 خرداد از من جدا شد و شب به خانه بازنگشت. خانواده در بیمارستان ها، کلانتری ها، زندان اوین و دادگاه انقلاب جستجو کردند اما نام سهراب در هیچ فهرستی نبود." پروین فهیمی هر روز صبح برای یافتن نشانهای از پسرش به دادگاه انقلاب و بعد از ظهر جلوی زندان اوین می رفت و عکس پسرش را به زندانیان آزاد شده نشان می داد، شاید نشانی از او باشد و چند نفر مطمئن بودند که او را دیده اند. با این حال خانواده سهراب به زندان قرل حصار، شورآباد و آگاهی شاپور هم سر زدند ولی هیچ نیافتند. به اداره تشخیص هویت نیز می روند و عکس جوان های 15 تا 25 ساله را نگاه می کنند و باز او را نمی یابند و دوباره به زندان اوین می روند. پس از کلی این طرف و آن طرف رفتن و روایت های دردناک دیگر، بالاخره در تاریخ ۲۰ تیر دوباره مادر سهراب اعرابی را به اداره تشخیص هویت ارجاع میدهند تا آلبومهای کشتهشدگان را نگاه کند و مشخص میشود او کشته شده است. روز 21 تیر جنازه را به خانواده تحویل می دهند و روز 22 تیرماه در قطعه 257 بهشت زهرا به خاک سپرده می شود.
Comments