برومند و رجب پور
کشتند از سیاهی ، چون فاطمه رجب پور
همراه مادر خود ، آن مادر برومند
بس قصه های وحشت ، بس قصه های منفور
ما بشنویم و این دم ، یک مادر است و فرزند
در روز بیست و پنجم ، خرداد ماه پر شور
با تیر نفرت خود ، کشتند هر دو دلبند
آوای باران خاموش ، از تیرهای مزدور
دزدیده جانشان را ، شیطان به زور و ترفند
از مرگ پاک جانان ، بر جاست هاله ای نور
یاد آوریم نه با اشک ، یاد آوریم به لبخند
این جانیان مزدور ، هستند کنون لب گور
از زیر خاک و در بند, از ما به جاست سوگند
بر ماست تا که این دم ، آریم به یاد رجب پور
یاد آوریم عزیزان ، یاد آوریم برومند
ا.ه.ل.ایرانی (اهلی) خرداد ۱۳۹۰
مردمی که در محل حاضر بودند، میگویند وقتی تیراندازی قطع شد و خیال همه راحت شد که دیگر صدای شلیک نمیآید مردم به سمت این مهد کودک رفتند. شنیدن صدای ناله ضعیفی که از مهد کودک به گوش میرسید رهگذران را به سمت خود کشاند.
صدای ناله مربوط به سرور برومند و دخترش فاطمه رجبپور بود. آنها هنوز نفس میکشند اما خونریزی امانشان را بریده. مردمی که حالا بالای سر این دو زن زخمی رسیدهاند به تکاپو افتادهاند تا آنها را به بیمارستان منتقل کنند. اما این مادر و دختر در میانه راه جانشان را از دست میدهند.
یکی از شاهدان عینی میگوید شلیک گلوله به سمت مهد کودک آنقدر پیاپی و بیتوقف بود که مردم از ترس به خیابانهای اطراف فرار کردند و نتوانستند کنار این مادر و دختری که تیرخورده بودند بمانند و به آنها کمک کنند. برای همین این دو زخمی تا زمانی که مردم بعد از پایان شلیک و تیراندازی خودشان را به آنها برسانند، دیگر کمرمق و بیجان شدند.
نهادهای امنیتی پیکر این مادر و دختر را در قطعه چهل و پنج بهشت زهرا دفن کردند و بارها نوشتند که این دو زن، بسیجی بودند و به دست معترضان سبز کشته شدند.
دستگاه قضایی ایران نیز هیچ گاه قاتل سرور برومند و دخترش فاطمه رجبپور را به افکار عمومی معرفی نمیکند. پرونده این مادر و دختر نیز مانند پرونده بسیاری دیگر از کشتهشدگان ۲۵ خرداد سال ۸۸ مختومه و به بایگانی سپرده شد.
コメント