زنان سرزمینم
- laksariamir
- Jun 5, 2020
- 1 min read
زنان سرزمینم.....
منم مردی که این دم شرم دارم بر جبینم
پیامی دارم این دم بر زنان سرزمینم
ببخش من را که با خاموشی و نادانی خویش
شدم ماری که پنهان و نهان در آستینم
به جای همرهی گردیده زنجیری به پایت
چه سودی گر نبودم من ندیدم همنشینم
چه خوشنودم که برپایی برای حق و دردت
تعصب کرده کورم تا که رنجت را نبینم
تو جنگیدی برای مهر و آزادی ز جانت
من افتادم به جانت در عوض ای نازنینم
دوای شهوت و دردم شدی من گشته خود درد
به خود گفتم که من مردم همینم من همینم
شدی کالا، شدی طعمه به چنگ مرد نامرد
کجا من مرد و انسانم اگر بر جا نشینم
ا.ه.ل.ایرانی (اهلی) اسفند ۱۳۹۰
Comments