top of page

روز زن

  • laksariamir
  • Mar 8, 2021
  • 6 min read

روز زن بر همه زنان و انسانهای آزاده خجسته

زنان مبارز میهن را از یاد نبریم

---

در روز زن


زنهای میهن ما ، از خاک پاک و پر بار

این دانه های هستی ، در روز زن به یاد آر

مادر به نسل فردا ، آینده را نگهدار

از ریشه های رویا ، آزادگی هوادار


از دست مرد و نامرد ، تا کی به زیر آزار

با نام آسمانها ، تا کی به زیر آوار

با کوله باری از درد ، با غم و پر ز اسرار

درد زمانه افسوس ، در سینه گشته انبار


یک همسر است و همراه ، یک مادر فداکار

بر نسل پاک و بیدار ، گه مادری عزادار

بر آشیان هستی ، همواره مانده غمخوار

گردیده بس شکوفان ، در خاک فرصت هر بار


گاهی اسیر نفرت ، از سنتی ریاکار

دلبسته بر سرابی ، پایان رسد شب تار

گاهی بدون امکان ، بی نان و یا که بیکار

گاهی شکسته از درد ، در دست یک ستمکار


در روز زن به یاد آر , هر آنکه شد گرفتار

تک تک به خاطر آور , آزادگان چو بسیار

در چنگ شوم دشمن , آزرده جان و بیمار

دورند ز خانواده , از کودکان و دلدار


در روز زن به یاد آر ، زنهای پر ز ایثار

آنان که گشته بر پا ، بی دین و یا که دیندار

بر پا شدند چو از جان ، تا حق رسد به حقدار

تا گشته عالمی از ، ظلم و ستم خبردار


در روز زن به یاد آر ، زنهای پاک و هشیار

در عهد نابرابر ، در بند و یا که بر دار

آزادگان میهن , بر راه حق وفادار

برپا چو بر ستمگر ، بشکسته تا که دیوار


در روز زن به یاد آر , نسلی که گشته بیدار

بر ریشه های ناحق ، بر پا به رزم و پیکار

زنهای میهن ما ، از خاک پاک و پر بار

این دانه های هستی ، در روز زن به یاد آر


ا.ه.ل.ایرانی -اهلی- اسپند ۱۳۹۹


---


در روز زن به یاد آر


هر جا که بر زنان هست , ظلم و ستم و آزار

انسان پاک و هشیار , در روز زن به یاد آر

راه رهایی زن , از حیله ستمکار

کی بوده راه هموار , در روز زن به یاد آر


آنجا که دین و دولت , همدست شوند و همکار

با نام آسمانها , زن را نموده وادار

آنجا که مرد و نامرد , با نام کیش و دادار

بر جان زنها سالار , در روز زن به یاد آر


مردان دزد و مکار , صاحب شدند به بازار

زن گشته مال و کالا , در دست هر تبهکار

گر زن رها و آزاد , گر زن به پا و بیدار

مردان چرا طلبکار , در روز زن به یاد آر


از هرزگی مردان , کی زن شود گنهکار

پاکی چگونه آمد , از آن حجاب اجبار

در زیر داغ فحشا , آنجا که گشته ناچار

کی زن بد است و بدکار , در روز زن به یاد آر


ناحقی و ستم را , تا کی نموده انکار

برپا برای حق باش , بشکن سکوت و دیوار

وان دم که جهل خود را , دیدیم و کرده اقرار

باید که گشته غمخوار , در روز زن به یاد آر


گر کارگر و پر کار , یا بی پناه و بیکار

از هر کجا که هستند , دارا و یا که نادار

در زیر ظلم و آوار , بی دین و یا که دیندار

از زندگانی بیزار , در روز زن به یاد آر


خواهر و دختر خویش , همسر و یار و دلدار

کی برده هرگز از یاد , آن مادر فداکار

آنجا که آدمیت , گم شد و گشته بیمار

آنجا که بوده سنگسار , در روز زن به یاد آر


تا کی شکنجه و درد , در بند و یا که بردار

آزاده داند امروز , آمد زمان پیکار

آزاده ای اگر تو , انسانیت هوادار

همواره روز زن هست , در روز زن به یاد آر


ا.ه.ل ایرانی (اهلی) اسپند ١٣٩٢


در روز زن


---


بشکن سکوت و دیوار


هر جا که بر زنان هست , ظلم و ستم و آزار

برپا شود و همراه , انسان پاک و هشیار

راه رهایی زن , از حیله ستمکار

کی بوده راه هموار , در روز زن به یاد آر


آنجا که دین و دولت , همدست شوند و همکار

مردان دزد و مکار , با نام کیش و دادار

صاحب شدند و سالار , صاحب شدند به بازار

زن گشته مال و کالا , در روز زن به یاد آر


دختر و خواهر و یار , یا مادری فداکار

تا کی اسیر ظلمت , تا کی حجاب اجبار

گر زن رها و آزاد , گر زن به پا و بیدار

مردان چرا طلبکار , در روز زن به یاد آر


از هرزگی مردان , کی زن شود خطاکار

در زیر داغ فحشا , آنجا که گشته ناچار

این ظلم و فقر بیجا , زن را نموده وادار

کی زن بد است و بدکار , در روز زن به یاد آر


ناحقی و ستم را , تا کی نموده انکار

وان دم که جهل خود را , دیدیم و کرده اقرار

آنجا که آدمیت , گم شد و گشته بیمار

آنجا که بوده سنگسار , در روز زن به یاد آر


گر کارگر و پر کار , یا بی پناه و بیکار

دارا و یا که نادار , بی دین و یا که دیندار

از زندگانی بیزار , در زیر ظلم و آوار

باید که گشته غمخوار , در روز زن به یاد آر


تا کی شکنجه و درد , در بند و یا که بردار

بشکن سکوت و دیوار , آمد زمان پیکار

آزاده دل که برپا, انسانیت هوادار

همواره روز زن هست , در روز زن به یاد آر


ا.ه.ل ایرانی (اهلی) اسپند ١٣٩٢

در روز زن

---

غم و دردی که زن دارد ....


غم و دردی که زن دارد ، در ایران زن فقط داند

و گر مردی تو را گوید ، که میداند ، چه میداند

سیه بود آن دل چرکین ، و پر از حیله ننگین

که مردان را به نام دین ، به جان زن بتازاند


نمیخواهیم بهشتی را ، که زن در خدمت مرد است

که با این وعده های پوچ ، دل زنها بیازارد

ز یک سو آیه هذیان ، ز یک سو دست ناپاکان

شد اینجا دوزخ شیطان ، که تا ما را بسوزاند


چو دیدیم دوزخ امروز ، چه باک از دوزخ فرداست

بگو با حاکم نادان ، که ما را از چه ترساند

اگر گرگی که پنهان است ، درون فکر ناپاک است

چرا پیکر و موی ما ، حجاب غم بپوشاند


ز بیکاری و از فحشا ، حقارتها ، تجاوزها

چه میماند از آن رویا ، که در هر سینه خشکاند

گرفتند حق و آزادی ، نماند از مادران یادی

در این زندان بنیادی ، چو در بندیم چه میماند


چو میبینم که همزادم ، شود برپا ز فریادم

که تا روزی من آزادم ، دل و جانم خروشاند

سراپای وجود من ، تمنا گردد و خواهش

که تا آن دانه مهرش ، درون سینه بنشاند


چرا ما منتظر مانیم ، خدا از آسمان آید

که چرخ زندگانی را ، دمی دیگر بچرخاند

بدست خود کنون گیریم ، مسیر سرنوشت خویش

که زین پس کس به هر سازی ، زنی دیگر نرقصاند


که تا مردی ز نامردان ، به نام دین و یا ایمان

ز نادانی و یا دهشت ، تن ما را نلرزاند

و من در راه آزادی ، ز جان خود به پا هستم

چه سود دژخیم تاریکی ، مرا از مرگ هراساند


و هر دم چون زنی افتاد ، خبر از عشق و طغیان داد

و با هر قطره خونش ، از آزادیست که میخواند

غم و دردی که زن دارد ، در ایران زن فقط داند

و گر مردی تو را گوید ، که میداند ، چه میداند


ا.ه.ل.ایرانی (اهلی) اسپند ١٣٩١


---


زنان سرزمینم.....


منم مردی که این دم شرم دارم بر جبینم

پیامی دارم این دم بر زنان سرزمینم


ببخش من را که با خاموشی و نادانی خویش

شدم ماری که پنهان و نهان در آستینم


به جای همرهی گردیده زنجیری به پایت

چه سودی گر نبودم من ندیدم همنشینم


چه خوشنودم که برپایی برای حق و دردت

تعصب کرده کورم تا که رنجت را نبینم


تو جنگیدی برای مهر و آزادی ز جانت

من افتادم به جانت در عوض ای نازنینم


دوای شهوت و دردم شدی من گشته خود درد

به خود گفتم که من مردم همینم من همینم


شدی کالا، شدی طعمه به چنگ مرد نامرد

کجا من مرد و انسانم اگر بر جا نشینم


ا.ه.ل.ایرانی (اهلی) اسفند ۱۳۹۰


---

زن ریشه های دنیاست


امروز روز زن هست روزی که حق خود خواست

روزی که زن به پا خواست ، روزی برای دنیاست

در داستان هستی ، چون شعر ها و رویاست

در باغ زندگانی ، زن بهترین گلهاست


از دیدگاه ادیان ، مرد آدم است ، تواناست

آدم همیشه خوشحال ، در خدمتش چو حواست

این چونکه راه دنیاست ، مرد خوش نبوده حاشاست

تا مرد هست به قدرت ، همواره زن چو کالاست


قانون خلقت اینست ، کار خدای یکتاست

بهشت برای مرد است ، زن هم برای ارضاست

در خانه چون کنیز است ، گر نیست ، اهل فحشاست

کی هست حق فریاد ، چون سهم زن مداراست


تا آسمان و قانون ، با مردها و همراست

با نام حق و ناموس ، از کشتنش چه پرواست

کی مردها بدانند ، در قلب زن چه غوغاست

چون نیست حق یکسان ، این کی نصیب آقاست


ایوای بر زن امروز ، چون عهد زور اینجاست

یک سو ستم ز مردان ، یک سو ستم ز ملاست

گر ظلم هست بدینسان ، از ماست این که بر ماست

زور است و پول و قدرت ، مردانگی به اینهاست


در راه حق و انصاف ، پیکار حق زنهاست

دیروز و امروز ، فردا، همواره وقت دعواست

گر هست روز زنها ، روزی که زن به پا خواست

هر روز روز زن هست ، همواره زن چو برپاست


زن بوده مادر ما ، یاور و یار داناست

افسوس گر پی حق ، در رنج و درد و تنهاست

گر هست در اسارت ، همچون شبی که تاراست

گرمای مهر خموش است ، ویرانی است و سرماست


گر هست خاک فرصت ، همواره زن شکوفاست

روییده چون نهالی ، همواره ریشه برجاست

هر گوشه ای ز دنیا ، این ریشه ها هویداست

این ریشه ها چه زیباست ، زن ریشه های دنیاست


ا.ه.ل.ایرانی (اهلی) روز زن ۱۳۹۰






Comments


Subscribe Form

©2020 by Amir Ahli Laki. Proudly created with Wix.com

bottom of page