top of page

دهه شصت

  • laksariamir
  • Jun 4, 2020
  • 1 min read

Updated: Jun 21, 2020

دهه شصت

ناتوانم از سخن گفتن از آن دهه شصت

از غبار مرگ و نابودی که بر بامم نشست

من نمیدانم کدامین درد شکسته جان من

درد ماندن هست و یا درد به یاد آوردن است

این سیاهی درد و ننگیست چون بر اعضای بشر

قلب هر آزاده در سرتاسر دنیا شکست

یادمان آید از آن آزادگان خاک پاک

یک به یک پرپر شدند در دست مزدوران پست

جوخه های مرگ دژخیم روبرو با هموطن

گشته در عمق سیاهی جانیانی چیره دست

کی شود از این سیه تر در دل تاریخ ما

یک به یک کشتند اسیران را و گفتند ناز شست

هرکه بود کشتند و گفتند با کمال افتخار

یا سیاسی بوده یا کافر و یا بیگانه هست

سفره شان را کرده رنگین پیکر زندانیان

کشته هر پیر و جوان از خونشان گردیده مست

گرچه غرق خون به جا ماند پیکر زندانی اش

شد رها ازهر قفس چون پر کشید و چونکه رست

تا ابد آزادگان را یاد آریم یک به یک

مردمی آزاده بودند مردمی میهن پرست

بار دیگر نوبت آزادگان است این زمان

ریشه های این سیاهی را که تا از هم گسست

کی توانم من ببخشم کی فراموشم شود

آدمیت را چوماند ننگ ازسیاهی های شصت

ا.ه.ل.ایرانی (اهلی) مهر ماه ۱۳۹۰




Comments


Subscribe Form

©2020 by Amir Ahli Laki. Proudly created with Wix.com

bottom of page