در میان ظالمان
قصه ای از درد و رنج دارم کنون ای دوستان
از گلی همرنگ ما پژمرده در آن بوستان
داستان از دختری هست در میان ظالمان
دختری بازیچه در دست پلید حاکمان
دختری با روح سرکش پر ز مهر بیکران
پر ز رنگ زندگی رنگین تر از رنگین کمان
از درون و از برون زیبا و غران همچنان
پر ز خشم و پر ز فریاد دل نسل جوان
یک طرف کشتند پدر را با دروغ آسمان
سوی دیگر مادرش را داده بس آزار جان
دختر اما شد به پا از جان که دانند خائنان
روز برپایی رسد بر مردمان هم بیگمان
همچو دیگر دختران میهن ایرانیان
گشته قربانی شهوت رانی آن جانیان
دختری سرشار از آزادگیها هرزمان
دختری رزمنده با هر آنچه دارد در توان
دختری دانا به چنگ شوم آن نامردمان
مهر خود را کرده یک خنجر به قلب دشمنان
بر من و توست تا بیاریم نام او را بر زبان
بر من و توست قصه اش را باز گوییم این میان
ا.ه.ل.ایرانی (اهلی) اردیبهشت ۱۳۹۱
Comments