در بردگی زندگی نیست و در آزادگی مرگ
- laksariamir
- Jul 30, 2020
- 1 min read
در بردگی زندگی نیست و در آزادگی مرگ , کاش آزاد و آزاده برویم ولی باقی بمانیم
گرچه میگویند که داریم ما فقط یک زندگی
زندگی هر روز با ماست گر که هست سازندگی
زندگانی زندگی نیست گر که هست در بندگی
ناتوان است مرگ , گر هست زندگی آزادگی
اهلی
راه زندگی
سالها من جستجو کردم چه با درماندگی
تا بدانم من چه بود معنا و راه زندگی
زندگی را گه ندانستم به جز دلداگی
گرچه دارد دل شکستن ها و بس آزردگی
گه فتادم من به خواب خوش چه با آسودگی
گم شدم در دام مستی در دل میخارگی
گه شدم من غرق خودخواهی و با یکدندگی
برده از یاد مهر و حق و گرمی بخشندگی
سهم من گاهی جدایی شد ز هر دلبستگی
کرده من با دوستان و دشمنان بیگانگی
گه شدم من ناامید و خسته با افسردگی
خسته از این زندگی و خسته از دلمردگی
ره نبود پیچیده اما گم شدم در سادگی
هرچه دیدم یا شنیدم از زمان بچگی
گه شدم درمانده و سردرگم از پیچیدگی
از خدا و آسمان و از سیاست پیشگی
گه شدم خوش من به زنجیرم دمی در بردگی
من ندیدم ارزشی از زندگی در بندگی
تا به خود من آمدم از بوی این گندیدگی
در پی راه رهایی گشتم از پوسیدگی
گه از آنم بوده فقر و گشنگی و تشنگی
یا بدون سرپناه و خسته از آوارگی
جستجو کردم من از خوشبختی و وارستگی
یافتم با درد و رنج آن را چه با شایستگی
زنده بودن زندگانی نیست در بی مایگی
مرگ به از زندگی در ننگ و با شرمندگی
چیست اما زندگی جز کوشش و سازندگی
مهر و آزادی و حق را جستن و رزمندگی
یافتم حتی ز مرگ گاهی ره پایندگی
یافتم من زندگی را در ره آزادگی
کی شویم آزاد ما بی وحدت و همبستگی
کی اسارت میشود معنا و راه زندگی
ا.ه.ل.ایرانی (اهلی) آذر ماه ۱۳۹۰

Comentários