دختر افغانی

دختر افغانی

ساکت منشین برجا , ای محفل انسانی بنگر که چه ها کردند با دختر افغانی

گر دیده جنایت را , گر شاهد هذیانی ساکت منشین بر جا , بر ظلمت و ویرانی

این درد و ستمها را , گر دیده و میدانی برجا منشین خاموش , در این شب ظلمانی

گر مومن ایمانی , گر پیرو قرآنی با من تو مگو این دم , از مکتب نورانی

بر درد ستمدیده , کی بوده تو درمانی کی نور امیدی هست از مکتب یک جانی

کشتار و پریشانی , گر بوده مسلمانی پیغام جنایت را , بر ما ز چه میخوانی

هر گوشه به پا خیزیم بر ریشه شیطانی بر پا شده هم آوا , بر ریشه نادانی

ا.ه.ل.ایرانی (اهلی) فروردین ۱۳۹۴

با یاد فرخنده , یک زن , یک انسان , که سال پیش به شیوه ای باور نکردنی و در جلوی چشمان صدها نامرد و نا انسان , بدست باوری پلید و ناپاک پاره پاره و سوزانده شد

نفرت و جهل و ستم از مکتبی زاینده شد دختری با پاره های جان خود پاینده شد گرچه این دم از میان مردمان فرخنده رفت مشعل جانش چراغی بر ره آینده شد اهلی