دارا و ندار
- laksariamir
- May 31, 2020
- 1 min read
Updated: Jun 30, 2020
دارا و ندار
من نمیدانم که غمگین است و یا هست خنده دار
داستان این شکایتهای دارا و ندار
هر دو دارند درد دلها ، سالهای آزگار
یک پی نان است و دیگر در پی صدها هزار
یک امیدش را ببندد بر بهشت و کردگار
دیگری خواهد خدا را چونکه دارد ابتکار
یک شب و روزش بیافتد هر طرف دنبال کار
دیگری تصمیم گیرد بر که کار است واگذار
آنکه بی چیز است شود با هر چه دارد سازگار
نان کارش میخورد او با کمال افتخار
یک خوش است با دانه های گوجه سرخ و خیار
دیگری گم در سیاهی های رنگ خاویار
پر خوری آرد یکی را تا لب یک انفجار
دیگری از گشنگی افتد به حالی ناگوار
یک ز بی چیزی مریض است دیگری از خواربار
کاش هرگز کس نگردد این مرضها را دچار
یک ندارد خانه ای و دیگری هست خانه دار
آنکه دارد خانه ها نالد ز دردش بی قرار
یک ز ناکامی و دیگر از خوشی در انزجار
صد عجب گر هر دو روزی میرسند تا انتهار
آنکه دارد گر بنالد هست پلید و نابکار
میشود ناگه سراپا چون طلایی بی عیار
سر به زیر برف پنهان کرده کبک بی وقار
در فریب و ناله هایش کی بماند اعتبار
قصه دارا و نادار گرچه باشد ماندگار
چونکه بر جا مینشینیم بی تلاش و پشتکار
یک بماند کارگر وان دیگری سرمایه دار
یک پر از فریاد حق و دیگری پر از شعار
من خردمندی ندیدم در کتاب روزگار
هر کسی آن را نوشته ، گر که هست پروردگار
یک ز ناداری خود دارا شد و بی انتظار
دیگری همواره بیچیز است و میماند ندار
ا.ه.ل.ایرانی (اهلی) آذر ماه ۱۳۹۰

Comments