خورشید فروزان
در این دوران تاریکی و در این وقت بحران
نباید برده از یاد نور خورشید فروزان
به جرم فکر و اندیشه، به جرم شور و ایمان
فتادند دوستان ما کنون در بند و زندان
و ماندیم بی خبر این دم اگر ما اشک باران
بیا از اشک خود آریم پدید دریای طغیان
مبر از یادخود آزاده را ای اهل وژدان
بیا با هم بجوییم و خبر گیریم ز یاران
اگر بر پا شویم ما همچو یاران ای دلیران
شود آزاد و آباد بار دیگر ذره ذره ، خاک ایران
به پا خیزیم همه با هم کنون نو کرده پیمان
بساط ظالمان برچیده و از ریشه ویران
رها باشیم ز بند و ظلم و تاریکی و هذیان
رسد یکبار دیگر چو نکه خورشید فروزان
ا.ه.ل.ایرانی (اهلی) آذر ۱۳۸۹
این سروده در رابطه دوستانی بود که به نام خورشید فروزان فعال بودند و دتگیر شدند و شوربختانه هرگز از آنها نشنیدیم
Comentarios