top of page
Search
laksariamir

خورشید فروزان


خورشید فروزان


در این دوران تاریکی و در این وقت بحران

نباید برده از یاد نور خورشید فروزان


به جرم فکر و اندیشه، به جرم شور و ایمان

فتادند دوستان ما کنون در بند و زندان


و ماندیم بی خبر این دم اگر ما اشک باران

بیا از اشک خود آریم پدید دریای طغیان


مبر از یادخود آزاده را ای اهل وژدان

بیا با هم بجوییم و خبر گیریم ز یاران


اگر بر پا شویم ما همچو یاران ای دلیران

شود آزاد و آباد بار دیگر ذره ذره ، خاک ایران


به پا خیزیم همه با هم کنون نو کرده پیمان

بساط ظالمان برچیده و از ریشه ویران


رها باشیم ز بند و ظلم و تاریکی و هذیان

رسد یکبار دیگر چو نکه خورشید فروزان


ا.ه.ل.ایرانی (اهلی) آذر ۱۳۸۹



این سروده در رابطه دوستانی بود که به نام خورشید فروزان فعال بودند و دتگیر شدند و شوربختانه هرگز از آنها نشنیدیم

1 view0 comments

Recent Posts

See All

نیکا

Comentarios


bottom of page