top of page

خواهم که زنده مانم

  • laksariamir
  • Jun 6, 2020
  • 1 min read

Updated: Jul 1, 2020

خواهم که زنده مانم

خواهم شوم به پا من ، با هر چه در توانم

خواهم سروده ای از ، آزادگی بخوانم

مرگ است همیشه ناچیز ، آزاده گر بمانم

گر هست در توانم ، خواهم که زنده مانم

افتاده گر به کنجی ، در بند و بی زبانم

خواهم که ترس خود را ، از خویشتن برانم

مردم و یا زن هستم ، پیرم و یا جوانم

گر هست امید یاری ، خواهم که زنده مانم

زیر شکنجه بیهوش ، کف کرده گر دهانم

دست پلید دژخیم ، افتاده گر به جانم

گر هاله ای از امید ، تابیده بر روانم

گر هست در توانم ، خواهم که زنده مانم

خواهم ز مردم خویش ، هرگز جدا نمانم

با یاد پاک خاکم ، لبخند بر لبانم

در چاله سیاهی ، در پوزه سگانم

دانم که من سرآخر ، خواهم که زنده مانم

همراه آرشم من ، گه تیر و گه کمانم

ستار و بابک هستم ، آزاده در جهانم

با یاد پاک یاران ، همواره شادمانم

یاران به دل چو دارم ، خواهم که زنده مانم

من کی سخن توانم ، زین رنج بیکرانم

من مانده ام چو تنها ، از دیده ها نهانم

فردا سرم چه آید ، اکنون من آن ندانم

دارم امید به فردا ، خواهم که زنده مانم

ا.ه.ل.ایرانی (اهلی) تیر ۱۳۹۰






Comments


Subscribe Form

©2020 by Amir Ahli Laki. Proudly created with Wix.com

bottom of page