خواهم که ...
خواهم که تا با بوسه ای ، دردم بری از جان من
تا در جهان پر ز غم ، یک دم شوی درمان من
خواهم که گردی پا به پا با قامت لرزان من
خواهم که تا دستان تو، گرمی دهند دستان من
خواهم شوی رنگین کمان ، بر دیده گریان من
خوهم که باشی جلوه ای ، بر چهره خندان من
خواهم بری از سینه ام ، این وحشت پنهان من
خواهم که بینی ریشه ام ، اندیشه و ایمان من
خواهم رها سازی مرا ، از دخمه و زندان من
خواهم که گردی رونق ، این سفره بی نان من
خواهم که تا نوری شوی ، بر ساحل چشمان من
خواهم که با مهر و امید ، گردی تو هم پیمان من
خواهم که تا با بوسه ای ، دردم بری از جان من
تا در جهان پر ز غم ، یک دم شوی درمان من
ا.ه.ل.ایرانی (اهلی) آذر ١٣٩٢
Comments