خواب نداریم باز نصفه شب هم آمد و رفت گرچه که ما خواب نداریم از بیخبری پر خبریم گرچه که ما تاب نداریم در این شب تاریک دریغا مه و مهتاب نداریم بیکار شدیم کی خوش از آن گرچه که ارباب نداریم ما قاصد لبخند , ولی چهره شاداب نداریم هر کس شده قاصد به پیامی خبر ناب نداریم ما گم شده در سیل و بلا گرچه که گرداب نداریم در آب گل آلوده شدیم غرق و مرداب نداریم از خاک زمین, چرخ سپهر , دلزده, اعصاب نداریم سنگیست بدست رو به هوا قدرت پرتاب نداریم ما تشنه مهریم جدا , البته سیراب نداریم گمکرده ره هستیم همگی گرچه که ردیاب نداریم بی حوصله یا دل نگران , گر که کنون تاب نداریم یک بار دگر شب شده بنشسته ولی خواب نداریم ا.ه.ل.ایرانی (اهلی) بعد از نیمه شب ۱۴ فروردین ۱۳۹۹
laksariamir
Comments