خدا دوست و اهل دانش
- laksariamir
- Jun 28, 2020
- 3 min read
خدا دوست و اهل دانش
هر آنچه پاک و زیباست , هر آنچه خوب و نیکوست
همواره از خدا هست , در دیده خدا دوست
هر روشنی و هر نور , همواره هدیه از اوست
بر هر سیاهی و درد , مهر خداست که داروست
پیغمبرش که اینجاست , از دین او سخنگوست
تا آدمی همیشه , یک بنده دعا گوست
هر کس که بی خدا هست , کافر و تخم بدبوست
باید سرش بریده , یا کنده از تنش پوست
از دید او خداوند , بخشنده هست و خوشروست
همواره بوده و هست , یک کردگار خودروست
از دید اهل دانش , اینها فقط هیاهوست
ترفند حاکمان است , انسان چو در تکاپوست
از دانش است که انسان , آزاده دل و حق جوست
بر قایق تمدن , چون بادبان و پاروست
در دست حاکم دین , پول و تفنگ و چاقوست
در دست کارگرها , داس و کلنگ و جاروست
انسان اگر که اخموست , بد نیت است و بد خوست
گر در دلش سیاهیست , گر بی خرد و ترسوست
یا با خرد و بی باک , آزاده , ماجرا جوست
مسؤول خوب و بد هست , در هر کجا و هر سوست
در قصه تکامل , کی جای دین و جادوست
دزد است که خوش ز جهل است , یا بیخرد و هالوست
بر خوب و بد در عالم , انسانیت ترازوست
در راه آدمیت , گردیم دوباره ما دوست
ا.ه.ل.ایرانی (اهلی) تیر ماه ١٣٩٣
فلسفه , سیاست و باورهای تک تک ما , بیشتر اوقات برای ما بین خدا و دانش انتخاب میکنند. جدا از همه تناقضات بین وعده ها و تفسیرها و قوانین و سنتهای متفاوت از اینهمه شاخه ها و ادیان تک خدایی , آیا بهتر نیست که دست کم , کلاه دیدگان و تجربه های شخصی را قاضی کنیم؟
اگر یک واکسن یا پزشک کارش را بخوبی انجام ندهد, یا اگر یک ماشین خطای فنی داشته باشد, یا که غذای رستوران کیفیت خوبی نداشته باشد, میتوانیم کلی قیل و قال راه بیاندازیم و شاکی باشیم , ولی وقتی اینهمه وعده دروغ و اطلاعات ضد و نقیض از دین ها و شاخه های متعدد رو مشاهده میکنیم , هر چه دزدی و اختلاس و جنایت هم که میبینیم, میگوییم که اشکالی ندارد, یا اگر دارد اینها ناشی از همان مذهب اصلی نیست و یا اینکه ملا, راهب و کشیش ایراد داشتند, خلاصه به نحوی خود را راضی میکنیم که کار خدا نیست. و اگر در اوج نگرانی و ترس, جانی سالم بدر بردیم, کار خداست, و برای آنها که جان سالم به در نبردند, حکمت خدا یا سرنوشت بوده, یا یک آزمایش خدا بوده برای امتحان باور و ایمان ما.
من مشکلی با این ندارم که اگر کسی با وجود همه پیشرفتهای دانش و هر چه بیشتر مشخصتر شدن فریبهای باورهای کهنه, هنوز همان باورها را دودستی میچسبد. هنوز به حضرت یونسی که در شکم ماهیست باور دارد, یا بر سلیمانی که پرواز میکرد, و یا به نوحی که از هر جانداری یک جفت را نجات داد , جز از انسانهای راستین, یا به موسایی که با عصا بر آب زد و عیسایی که روی آب راه میرفت و آب را شراب میکرد, یا آنهایی که میگویند قرآن با همه اشکالات و زن ستیزی و انسان ستیزی و وعده های پوچ, یک معجزه هست و شعرش قابل تقلید نیست, چون بقیه شاعران عرب را به جرم کفر کشتند, مشکلی ندارم با آنها که میخواهند بروند به بهشت تا شب و روز در بزم و با زنان دیگری شاد باشند.
مشکلی با این ندارم که هر کسی باوری یا خدایی در سینه داشته باشه یا نه, میدانم که آسان نیست که جدا شویم از سنتها و باورهایی که با آن بدنیا آمدیم و هر روز بخوردمان داده شده و بخورد همدیگر دادیم, جدا شویم از امید به بهشت و از وحشت دوزخ . جدا شویم از امید به یک قدرت نادیدنی که هنوز میتواند دست ما را بگیرد.
مشکل من آنجاست که این باورها به تیغی بر گلوی دیگران تبدیل شوند. زمانی که به دیگران بگوییم که باید راه , باور و دین ما را پذیرا باشند وگرنه جانشان حلال است. مشکل من اینجاست که این باورهای کورکورانه به سلاحی در دست ستمگر تبدیل شده و ما هنوز از آن بیخبریم. سلاحی که حق را پایمال میکند, نان از سفره زحمتکش میدزدد و رویاهای ما را به باد میدهد, ز حق شکفتن را از ما میگیرد. مشکل من آنجاست که زندگی امروز را به دوزخ تبدیل کنیم, تا دزدان باور ما بهشت راستین را امروز تجربه کنند.
اهلی

Comments