top of page
Search
laksariamir

حمید حاجی زاده


حمید حاجی زاده شاعری که همراه با پسر ۹ ساله اش, کارون , در نیمه شب ۳۱ شهریور ۱۳۷۷ با ۴۳ ضربه چاقو به قتل رسیدند

--

حمید و کارون حاجی زاده


که بود این شاعر انسان و ایرانی که بوده

که کشتند اینچنین با کودکش , جانی که بوده؟

سحر را کشته تا نور زمان از ما ربوده

سیاهی کرده بر ما آنکه ارزانی که بوده ؟


و کشتند قلب کارون را که تا جاری نبوده

که کشت اینگونه فرزندان ایرانی که بوده؟

زمین و آسمان گریان شد هر کس این شنوده

که بوده پشت این اعمال شیطانی که بوده ؟


که آتش زد به جانها کرد هوا را پر ز دوده

که کشت اندیشه و افکار انسانی که بوده ؟

که بود آن بزدل پنهان که جانها را زدوده؟

که کشت اندیشه ها را گرچه پنهانی , که بوده؟


بسی را کشت به نام دین و چون شاهان غنوده

سفیر دولت تاریک قرآنی که بوده؟

و هر کس را که از انسان و آزادی سروده

درید با تیغ دین و کرده قربانی که بوده؟


جواز دین و دولت دست جانی چون گشوده

چنین جانی شیطانی تو میدانی که بوده

چه آسان با جواز دین و دولت هر که بوده

ز مرد و زن و کودک جان ربود , جانی که بوده؟


ا.ه.ل.ایرانی -اهلی- نیمه شب پایان شهریور ۱۳۹۹


--


حمید پورحاجی زاده شاعر و دبیر ادبیات کرمانی، از روستای بزنجان از توابع شهرستان بافت, متخلص به «سحر» بود که از قربانیان سلسله قتل‌های سیاسی موسوم به قتل‌های زنجیره‌ای می‌باشد وی به همراه پسر ۹ ساله‌اش «کارون» با ۴۳ ضربه چاقو قطعه قطعه شدند. این جنایت در آخرین روز شهریور ماه سال ۱۳۷۷ رخ داد. وی برادر فرخنده حاجی زاده است. از چهار خواهر و برادر او سه تن دیگر نیز در شعر و موسیقی دستی دارند، از جمله محمدپور حاجی زاده.


فعالیت ادبی وی از همان دوران ابتدایی شکوفا شده بود و به سرودن شعر می‌پرداخت و اکثر اوقات رتبه ممتاز مسابقات ادبی را از آن خود می‌کرد. همچنین او در شیراز با کوشش خود انجمن ادبی کاخ جوانان شیراز را سر و سامان داد. در سال ۱۳۶۰ با روح‌انگیز سلطانی نژاد ازدواج کرد که حاصل این ازدواج سه پسر به نام‌های اروند، ارس و کارون است. او در این سال‌ها تبعید شد و کتاب‌هایش نیز مجوز چاپ نمی‌گرفتند. سرانجام حمید پور حاجی زاده در نیمه شب ۳۱ شهریور ۱۳۷۷ همراه با کودک ۹ ساله‌اش، کارون در سری قتل‌های زنجیره‌ای مجموعاً با ۴۳ ضربه چاقو (کارون ۱۶ ضربه و حمید پورحاجی زاده با ۲۷ ضربه) به گونه‌ای دلخراش به قتل رسیدند.


ارس حاجی زاده که کمی پس از قتل به خانه می‌رسد اینگونه صحنه را شرح می‌دهد: "دندونای بابامُ شکسته‌بودن، فکر کنم با چوب. استخونای انگشتاش معلوم بود، انگشتای دست راستشُ قطع کرده بودن، بدنش سوراخ سوراخ بود. طناب انداخته بودن دور گردنش، از طناب رخت خونه‌ی خودمان بریده بودن. غیر استکان بابام سه تا استکان نعلبکی توی سینی بود." او صحنه قتل کارون را نیز اینگونه شرح می‌دهد: "چشمای کارون راست و ایستاده بود. دهنشُ پار ه کرده بودن. وسط سینه‌ش، پایین قلبش یه چیز سفیدی بود. رفتم جلو تکه‌ی چربی بود خواستم ورش دارم نتونستم.وقتی بازپرس پرونده می‌گفت این قتل انگیزه‌ای به بزرگی چنار می‌خواهد و وقتی سرهنگ پوررضاقلی، رییس وقت آگاهی کرمان در برابر سوال‌های ما سرش را پایین می‌انداخت هنوزم نفهمیده بودیم اصل ماجرا چیست. بیشتر از دوماه از قتل بابا و کارون گذشته بود که گفتند آقای مختاری مفقود شده. او به مراسم ختم بابا آمده بود. چندین روز بعد هم آقای پوینده ناپدید شد و بعد آقای فروهر و خانم اسکندری کشته شدند.“


فرخنده حاجی‌زاده درباره پرونده برادر و برادرزاده اش می‌گوید: “تمام این سال‌ها پیگیری‌های ما ادامه داشت، همه جا رفتیم، هر کاری هم توانستیم کردیم، از طرفی هم از سوی وزارت اطلاعات تحت فشار بودیم و احضار و بازجوئی می‌شدیم در نهایت هم که گفتند یک اشتباه ساده بوده. یعنی با ضربات چاقو برادر و برادرزاده ام را سلاخی کردند و گفتند اشتباه ساده بوده. چند سال پیش هم در آستانۀ بازنشستگی من، مرا مجبور کردند بنویسم که در قتل برادرم آنها مقصر نبوده اند”.


حاصل ۴۹ سال زندگی وی چندین کتاب است که با نامهای:


کتاب سه جلدی کنکاش نامه افیون

فرهنگ و فولکور بزنجان و لک

عروضی دیگر و قافیه‌ای دیگر

واژه یابی چند

آرایه‌های ادبی

آواهای گمشده در موسیقی شعر پارسی که تحقیقی هستند و پرستوها به ابرها پرواز می‌کنند

کارون در من است

کولی عاشق نمی‌شود

سرود گمشده

یاد آن پیرزن رند بزنجان جاوید

پدر بی تو در نهایت شب


---


جنایتهای زنجیره ای


گر به راز دیگری در کشور ما خیره ای

گویمت من از جنایاتی که شد زنجیره ای

تک به تک کشتند درون دام نامردانه ای

عاقبت گفتند که قاتل بوده از بیگانه ای


شخصیتهای سیاسی , اجتماعی چون ترور

پشت پرده شادمان آن رهبران مرده خور

هر که در دستش قلم بود یا سلاح شاعری

با شقاوت کشته , برجا کی ولی ماند ناظری


طالقانی, و فروهر ها , مصدق , این میان

جعفر پوینده , فرخزاد و مختاری در آن

پوراندرجانی, ابراهیم نژاد , اسکندری

تا سعید و پورزند و احمدی و قنبری


هر طرف پیکان تهمت شد به پرواز در هوا

هر جناحی دیگری را داده نسبت ناروا

شد بهای جنگ قدرت در میان جانیان

ای بسی جانهای پاک و پاره قربانیان


کشته دهها مرد و زن یا کودکان بی دردسر

تکه تکه کرده جان ها را و گشتند مفتخر

گرچه برجا ماند ز هر سو قطعه قطعه پیکری

سهم هر روشنگر اینجا بوده بند و کیفری


گرچه بودند این شقاوتها در آن دوران نهان

میکشند آزادگان را روز روشن این زمان

گر به راز دیگری در کشور ما خیره ای

گویمت من از جنایاتی که شد زنجیره ای


ا.ه.ل.ایرانی -اهلی -خرداد ۱۳۹۹








81 views0 comments

Recent Posts

See All

نیکا

Comments


bottom of page