جنگ نه
ارمغان جنگ کی خوش بود برای مردمان
مرگ و نفرت ، فقر و ویرانی چو دارد ارمغان
هر کجا افتاده جان همدگر زحمتکشان
بیخبر از بازی مرگ سیاست پیشگان
گه به نام خاک و میهن یا نژادی بی خزان
گه به نام حق و با ناحق کنار ظالمان
گه به نام دین و ناموس یا خدایی مهربان
گه ز یک دین و خدا اما به هم نامهربان
میشویم ناگه چو دژخیم و سلاح جانیان
انتخاب بین کشتن یا که مردن ناگهان
خاک ویران پر ز خون و گورهای بی نشان
خانه ای هست تا ابد بر پاره های تن و جان
دیده بر در ، داغ حسرت هست به جان مادران
غرق خون افتاده فرزندان چه آسان این میان
از تجاوزها و غارت ها و دردی بی امان
گشته ایم قربانی نفرت دریغا ناتوان
گم شود انسانیت در این تباهی بیگمان
گشته دنیای سیاهی خالی از رنگین کمان
زندگی پر درد ومحنت ، سفره ها خالی ز نان
پر ولی از مردمی آواره و بیخانمان
تا به کی بازیچه هستیم ما بدست حاکمان
تا به کی حرص جهانخواران بسوزاند جهان
تا به کی در جنگ مردان خبیث قربان زنان
تا به کی پرپر شوند در این تباهی کودکان
گرچه باید شد به پا در راه حق پیر و جوان
گرچه باید راه آزادی بجوییم هر زمان
ارمغان جنگ کی خوش بود برای مردمان
مرگ و نفرت ، فقر و ویرانی چو دارد ارمغان
ا.ه.ل.ایرانی -اهلی-اسپند ۱۴۰۰
Comentarios