جرم من
- laksariamir
- May 24, 2020
- 1 min read
جرم من
از خدا میپرسم
با که باید گویم
من ز کابوس پر از آتش و درد
باز در میهن من مدرسه ای دیگر سوخت
چشم مادر پدران بر در ناکامی دوخت
از شما میپرسم ، که خدا حاکم این شهر نمود
از تو میپرسم من
که جدا از من و مردم زده ای تکیه به تخت
که مرا برحذر از آتش دوزخ کردی
وعده دادی ز بهشت
و مرا ترساندی ، که مرا هم کیشت
یار و هم باور خود میخواندی
پس چه شد وعده مهر ، و ز گفتار خدا
پس چه شد وعده نان ، پس چه شد حرمت جان
پس چه شد صحبت درمان و دوا
که فقط هر چه ز درد است تو سهمم کردی
جرم من رفتن تا مدرسه بود
گرچه بس مدرسه ها خالی بود
جرم من باور دستان تو بود
جرم من باور ایمان تو بود
گرچه ایمان که نبود
از تو میپرسم من
چونکه مادر پدرم دست تو بسپرد مرا
تا پناهم باشی ، تکیه گاهم باشی
باورت کرده و از باورشان
دست ناپاک تو آزرد مرا
با که باید گویم
من ز کابوس پر از آتش و درد
کاش میشد که در این ریشه ناپاکی درد
روح و جان را به مریدان سیاهی نفروخت
جرم من باور دستان تو بود
جرم من باور ایمان تو بود ، گرچه ایمان که نبود
گرچه ایمان که نبود
ا.ه.ل.ایرانی (اهلی) آذر ١٣٩١
Comments