جدال حق
- laksariamir
- May 31, 2020
- 2 min read
Updated: Mar 8, 2021
جدال حق
گهی من در شگفتم ، عاجز از هر گونه صحبت
خدایان و امامان کی به جانم کرده رحمت ؟
و بسیارند اگر مردان نادان در جماعت
تو گویی زاده اند چون سروران در گاه خلقت
گهی تصویر زیبایی به قابم ، گه چو کلفت
چو کالایی گهی در انتظار روز قسمت
و من در خانه خود، غرق تنهایی و غربت
همیشه در جدال حق خود در حال حرکت
گهی در فقر و فحشا ، اعتیاد و دام غفلت
گهی در زندگانی نیست بر من راه و مهلت
خشونت یا تجاوز گه به جانم همچو نکبت
شود هر ذره جانم و روحم پر ز نفرت
گهی من مادر هستم پر ز عشقم ، پر محبت
جگر گوشم ز دستم میرود گه با شقاوت
شود از عشق و نفرت در وجودم پر ز قدرت
همیشه در جدال حق خود در حال حرکت
گهی بازیچه ای در بازی این فاسدان اهل عشرت
گهی من عاشقم ، کو حق عشق و حق شهوت ؟
اگر مرد است ، خیانت شسته گردد با دو رکعت
و زن را سنگسار ، اجر است و آتش در قیامت
گهی جانم فدا گردد ، شود تا درس عبرت
گهی مرگ است شراب مستی ام ، نوشم ز شربت
زنی هستم پر از اندیشه ، امید و شهامت
همیشه در جدال حق خود در حال حرکت
بدست این وقیهان گشته چون ابزار و آلت
اسیر دست مردان ، گشته در عصر جهالت
میان خود پرستان ، فاسدان بی مروت
و این بی غیرتان با من سخن گویند ز عفت
کجا امید بود از آسمان و دین و امت ؟
بهشت هم وعده بر مردان و من باشم به خدمت
و من در انتظارم تا سر آید روزگاری پر ز ذلت
همیشه در جدال حق خود در حال حرکت
اگر من در سکوتم ، یا به دام ظلم و محنت
برای من چه کس جز من قدم برداشت مثبت
مگر من نیستم انسان ، کجا پس حق من رفت؟
کجا رفت حق و انصاف و عدالت ها و حرمت
ز حق انتخاب، تحصیل و کار و عشق و لذت
و حق مسکن و آزادگی و عدل و عزت
امیدم از برابر بودن است و من به حسرت
همیشه در جدال حق خود در حال حرکت
نیاز از هم صدایی ها و از عشق است و وحدت
چو برخیزیم ، رها گردیم همه از داغ لعنت
مرا امید از آن است گشته بر پا خلق و ملت
که شاید مردمان بر مردمان گردیده دولت
به پا خیزیم اگر آزاده ایم ما ، در حمایت
زنان باید رها گردند ز هر نوع اسارت
منم آزاده و بر پا علیهه این حکومت
همیشه در جدال حق خود در حال حرکت
ا.ه.ل. ایرانی (اهلی) آذر ۱۳۸۹

Comments