تنها نباشد

تنها نباشد

من به پا هستم که دیگر کودکی تنها نباشد

تا که دیگر کودکی تنها در این غمها نباشد

تا که دیگر دست ناپاکی بر این جانها نباشد

تا که دیگر زیر دست و داس آن بابا نباشد

تا که دیگر کودکی خاموش و بی آوا نباشد

تا اسیر اعتیاد و طعمه فحشا نباشد

تا اسیر حیله هر کاهن و ملا نباشد

تا به امید خدایی مخفی و یکتا نباشد

تا که دیگر جان کودک زیر این سرما نباشد

تا که تنها در میان پهنه دعوا نباشد

تا به نام دین و دولت هر کجا حاشا نباشد

تا ستمگر دزد نان و آب و باورها نباشد

تا که دیگر کودکی ماهی بی دریا نباشد

تا که بی یک همزبان در قلب این صحرا نباشد

تا که دیگر جان و تن خونین و بی رویا نباشد

آدمیت اینچنین بی ارزش و رسوا نباشد

چاره ای در این جهان ظلمت و تارا نباشد

تا که هر کس بر سیاهی ها ز جان برپا نباشد

چاره ای باید بیاندیشیم , چنین دنیا نباشد

تا که دیگر کودکی در نسل بی فردا نباشد

تا که زهر ترس و نادانی غمی مانا نباشد

تا خرافات و خشونت ریشه ای برجا نباشد

من به پا هستم که دیگر کودکی تنها نباشد

زیر آزاری ز دین و دولتش یکجا نباشد

ا.ه.ل.ایرانی -اهلی - خرداد ۱۳۹۹

نرگس محمدی زندانی سیاسی

علی مردان خان

شده عباس قلی خان نالان

شده مادر ز پسر هم گریان

تو مشو مثل علی مردان خان

تو مشو از غم مردم شادان

تو مکن شکوه ز هر کس هر آن

تو مشو بیخرد و نافرمان

تو نمان بیثمر و بی وژدان

تو مباش هر دم و هر جا نادان

تو مکن کینه به پا چون شیطان

و مکن حیله و از آن رقصان

تو مگو هر سخن بی بنیان

سخن پوچ و یا بی برهان

تو مشو همسفر نامردان

و مکن زندگی کس ارزان

شده در مستی خود گر خندان

تو میآور دگران را هذیان

چه طبابت تو کنی بر یاران

تو بشو درد خودت را درمان

چو در این خانه شدی یک مهمان

تو مکن مهر و محبت قربان

تو مکن زندگی کس ویران

تو مزن تهمت و بس کن بهتان

تو میازار دلی را آسان

و بمان تا تو توانی انسان

ا.ه.ل.ایرانی - اهلی - خرداد ۱۳۹۹

آدمیت هرگز چنین رسوا و زخمی نبوده , مسول ما هستیم , ما و دین و دولتی که بر باورهای پوسیده و ریشه های ترس و نادانی بنا کردیم .

اهلی