top of page

تن من هست که میلرزد

  • laksariamir
  • Jun 30, 2020
  • 1 min read

تن من هست که میلرزد

کسی دیگر نمیپرسد ، از این شهر فراموشی

تن من هست که میلرزد ، در این سرما و خاموشی

در اینجا جز کفن یا برف ، نماند چادر و تن پوشی

در اینجا جان نمیارزد ، نه آوایی نه آغوشی

هوا یخ زد ، غذا یخ زد ، و یخ زد آنچه مینوشی

فقط باری ز اندوه است ، که هر جا مانده بر دوشی

فقط برفی ز بی مهری ، حجابی گشت و سر پوشی

فقط بیماری و رنج است ، نمیجنبی ، نمیجوشی

در این یخچال درد و غم ، در این کابوس و بیهوشی

نماند درمان و دارویی ، نمانده تن که بفروشی

زمین و آسمان یخ بست ، و بست هر چشم و لب ، گوشی

برای زنده ماندن هم ، نمیکوشی ، نمیکوشی

کسی دیگر نمیپرسد ، از این شهر فراموشی

تن من هست که میلرزد ، در این سرما و خاموشی

ا.ه.ل.ایرانی (اهلی) آذر ١٣٩١





Comments


Subscribe Form

©2020 by Amir Ahli Laki. Proudly created with Wix.com

bottom of page