تشکل کارگری

تشکل کارگری

چاره ما بدست ماست به خود کنیم گر نظری

تظاهرات و اعتراض ، تجمع کارگری

اگر که صیاد تویی ، رفته گری ، پیشه وری

زحمتکش و کارگری ، آزاده ای ، برزگری

ای زن و مرد بیگناه ، اگر که بر خود نگری

که زندگی سخت تو ، چگونه گردد سپری

چه بوده سهم زندگی ، چه بوده جز دربدری

چگونه عمرمان گذشت ، چو داده عمری هدری

به خود دمی نگر کنیم ، چو خورده خون جگری

حاصل خون و جگر است ، چرا به جیب دیگری

و کودکان بی پناه ، بدون مهر مادری

بدون سرپناه و نان ، به چنگ هر جانوری

به زیر بار زندگی ، شکسته شد هر کمری

جواب کودکان چه هست به خانه گر نان نبری

خفت و خواری و ستم ، مزد نبود نان بخری

نان عرق را بخوریم ، رها شویم ز نوکری

حکومت عدل علی ، کجا شد این برابری

و آیه ها و وعده ها ، چه بوده جز حیله گری

چه بوده سهم مرد و زن ، ز چاکری به سروری

به زن حجاب و چادری ، و مرد کلاهی به سری

چه خوش به چای و استکان ، به آب یک سماوری

اگر نبوده آب و نان ، بدون قند و شکری

در این سفر به سوی حق ، برابر و همسفری

در پی آب و نان خود ، اگر چه بس در خطری

نوبت آزاده شود ، کنون کند پرده دری

رها شویم ز جهل خود ، رها ز هر بی خبری

پیام ما به خائنان ، پیام ما به رهبری

بند و شکنجه ، دارتان ، به ما چه دارد اثری

نیاز ما به آرش است ، به رهبر و کمانگری

به پتک و داس و چکش است، به کاوه کرده باوری

آرش و کاوه این زمان ، داده به دستت تبری

که بشکنی حباب ظلم ، به پا کنی تا شرری

تجاوز و شکنجه ، دار ، نقض حقوق بشری

تا که جداییم برسد ، هر دم از این باغ بری

رسیده وقت اتحاد ، رسیده وقت یاوری

گر نشویم به راه خود، کجا شود باز دری

ز هر کجای این دیار ، کرد و بلوچ، لر ، آذری

کوچ نشین و ترکمن ، گیلک و فارس یا طبری

به پا شویم و متحد ، ز سینه گر شعله وری

تظاهرات و اتحاد ، تشکل کارگری

ا.ه.ل.ایرانی (اهلی) دی ماه ۱۳۹۰