بی یاورم
- laksariamir
- May 27, 2020
- 1 min read
من نمیدانم چه هستم کودکم یا مادرم بچه دارم در بغل دستم به دست خواهرم من ندیدم کودکی را کی بیامد کی برفت من که را یاور شوم گر خود چنین بی یاورم اهلی بی یاورم من نمیدانم چه هستم کودکم یا مادرم بچه دارم در بغل دستم به دست خواهرم من ندیدم کودکی را آمد و رفت از درم من که را یاور شوم گر خود چنین بی یاورم من اسیرم دست ناپاک است به جان و پیکرم گر بگویم نه , چنان یک دشمن و یک کافرم آن که خود را خوانده یار و همزبان و شوهرم گشته کابوس سیاهی در میان بسترم این نه حکم آسمان است و نه بخت و اخترم دولت و دینم زنند بر پشت من این خنجرم بشنوید آزادگان این ناله های آخرم درد خود را با سکوتم چون به گورم میبرم من نمیدانم چه هستم کودکم یا مادرم بچه دارم در بغل دستم به دست خواهرم ا.ه.ل.ایرانی (اهلی) خرداد ۱۳۹۱
Comments