بهمن احمدی امویی
- laksariamir
- May 28, 2020
- 2 min read
بهمن احمدی امویی به دست گیرم به یادت من کنون جام و سبویی ز من هست صد درود بر تو و ژیلا ای امویی نماند شادی به رخساری ، نمانده رنگ و رویی فشرده این پلیدان دست خود بر هر گلویی نباشم فالگیر اما چه آسان پیشگویی چو عمر این پلیدان گشته همچون تار مویی به پایان خواهد آمد هر ستم ، هر یاوه گویی به پایان میرسد کشتار و گاه کینه جویی امیدم هست به آزادی و در هر شهر و کویی رسد از ره دوباره ، همدلیها ، راستگویی دلم خواهد به یاد آریم تو را با خنده رویی که بر دریاچه آزادگی بنشسته ای مانند قویی نوشت چون شعر فردوسی از او شد بازجویی به یاد آریم که در بند است ، به یاد آریم امویی ا.ه.ل.ایرانی (اهلی) اردیبهشت ۱۳۹۰
بهمن احمدی امویی، دانشآموخته رشته اقتصاد از دانشگاه مازندران است و با روزنامههای جامعه، توس، صبح امروز، نوروز، شرق، وقایع اتفاقیه و سرمایه همکاری داشتهاست.
وی خرداد ۱۳۸۸ به همراه همسرش ژیلا بنییعقوب بازداشت و به پنج سال و چهار ماه زندان محکوم شد.
بهمن احمدی امویی از ۲۲ خرداد سال ۱۳۹۱ و پس از درگیری در مراسمی که برای گرامیداشت هدی صابر، برگزار شده بود از زندان اوین به زندان رجاییشهر کرج منتقل شده بود.
در حال حاضر روزنامهنگارانی چون احمد زیدآبادی، مسعود باستانی، مهرداد سرجویی، علیرضا رجایی، کیوان صمیمی، ریحانه طباطبایی، مرضیه رسولی، جیسون رضاییان، سراجالدین میردامادی و یگانه صالحی در زندان به سر میبرند.
این در حالی است که حسن روحانی، رئیسجمهوری ایران، طی سفر خود به نیویورک، برای شرکت در نشست عمومی سازمان ملل، در مصاحبهای با شبکه خبری سیانان، گفته بود فکر نمیکند که کسی در ایران به خاطر فعالیتهای روزنامهنگاریاش بازداشت شده باشد.
۱۳۵ روزنامهنگار ایرانی ۱۰ مهر با انتشار نامهای خطاب به حسن روحانی، از گفتههای او در مصاحبه با شبکه خبری سیانان، در مورد انکار وجود روزنامهنگار زندانی در ایران، انتقاد کرده و آن را یادآور «تحریف و انکار واقعیت» توصیف کردهاند.
کتاب «زندگی در زندان اوین و رجایی شهر» خاطرات گزارشگونه بهمن احمدی امویی، روزنامهنگار اصلاحطلب است از پنج سالی که در فاصله ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۳ در زندان گذرانده است. امویی این خاطرات را در قالب نامههایی به همسر روزنامهنگارش ژیلا بنییعقوب نوشته که او هم در آن دوران به جرم فعالیتهای سیاسی و اجتماعی با محکومیت و حبس روبهرو بوده است. امویی در پیشگفتار آورده که همسرش پیگیرانه او را به نوشتن این خاطرات و ضبط دیدهها و شنیدههایش در زندانهای جمهوری اسلامی تشویق میکرد. این کتاب ۲۳۳ صفحهای را انتشارات باران در سوئد منتشر کرده است
コメント