بر چسب

بر چسب

---------------

چو آمد لحظه ای آزادی خلق

به پا شد حیله ها و دوز ناحق

به ناگه فتنه بر پا شد ز هر سو

به پا از فتنه ها شد بر بدن مو

چو هر کس نعره زد ، آزادگی نیست

رها از بند و تیغ بندگی نیست

چو دادی حاکمان را لعنت و فحش

به ناگه میشوی آزاد و سرخوش

و گر آزاده ای و اهل برهان

بدون ناسزا ، این باشی و آن

یکی گفت ، حاکمان را چاکر هستی

دگر گفت ، از چه بیگانه پرستی

چو هر کس تهمتی زد دیگری را

نزد کس ، دم دگر ، از ترس دعوا

و گویند حاکمان لبخند بر لب

سزاورید شما بر این غم و تب

چو دستت بر گلوی خویش باشد

نصیب مردمانت نیش باشد

رها کن بد زبانی ها و برچسب

نباشد این کلامی پاک و دلچسب

خردمندی نباشد راه تهمت

صبوری لازم است و راه حرمت

به یاد آور چرا بر پا از آغاز

به آزادی چو سر دادیم آواز

چگونه متحد بودیم و همگام

چه حاصل گر دهیم ما یکدگر نام

چو هستی با وطن ، تاریخ و فرهنگ

حذر کن در میان دوستان جنگ

شود خون , دل از این نا مردمیها

از این نامردمان و دم دمیها

همه آزادگان باید بدانند

که در آزادگی ها همزبانند

ا.ه. ل. ایرانی (اهلی) خرداد ۱۳۸۹