top of page

بر جا مانده

  • laksariamir
  • Jun 5, 2020
  • 1 min read

بر جا مانده

------------

هست گاهی بیشمار از رنجها و این و آن

گر گذر کردی ز اعماق و درون این مکان

چون نمیخواهد که بیند ، زندگی گردد نهان

از حقیری گشته خاک و گشته خاشاک این میان

گه تو اهنگی شنو، یا گه کتابی را بخوان

گرچه آید نیک ، اما کی بود رنگین کمان

غم مخور چون زندگی آید به پایان یک زمان

از جدایی کی گریزی چون که آید ناگهان

زندگی چون ماجرایی سخت و کوته در جهان

بگذرد هر لحظه و هر روز عمردر امتحان

زین سبب من رو نگردانم ز کس روز و شبان

دیگران بر جا و من گردیده در راهم روان

کی توان برد چهره ها ی زندگی از یادمان

تلخ و شیرین گنج خود در سینه دارم جاودان

گرچه دانم قدر درد و آنچه آرد ارمغان

نغمه بی غم چو گلزار است و اما بی نشان

چون گذشتی لحظه ای از شعر و آهنگ و زبان

روح و جان طاقت ندارد گر نه زیبا آن بیان

چون قلم مو گشته پر نور از شکوه کهکشان

کی به پایان آید این تصویر ظلم بی کران

ا.ه .ل -ایرانی (اهلی) - اردیبهشت ۱۳۸۹

Comments


Subscribe Form

©2020 by Amir Ahli Laki. Proudly created with Wix.com

bottom of page