انزوا ما ز دست دشمن نامرئی خود هر کجا در بروی خود ببستیم تک به تک در انزوا اندک اندک گم شدند بس چهره ها در سایه ها ناامیدی شد چو قفلی بر در این خانه ها تا که رفت از یاد دل هر شور و شوق و هر صفا ما جدا تر گشته از هم با وفا و بیوفا میکشد روزی هزاران , بیخبر این بی حیا کس نمیداند کجا یابیم بر این غم انتها با همه تورات و انجیل ,آیه ها و خطبه ها مکه , واتیکان و قم و اورشلیم گرم دعا وعده دادند از خدا تا رفته این درد و بلا رهبران خود گشته پنهان تا نگردند مبتلا یک طرف ویروس مرگ آور بیارد ناروا سوی دیگر میکشد , فقر , کودکان بینوا دست کم ویروس نامرئی نکرد صد ادعا یا ندزدید باور مردم و نان از سفره ها گرچه ما در انزواییم همچنان با اشتها از چه پنهان شد غذای این جهان از بچه ها از چه میمیرند هزاران کودک اینجا بی غذا هر طرف بی نان و آب گردیده مردم خاک پا ما بنی آدم و انسان بوده گر در ابتدا جنگ قدرت , جنگ ثروت کرده ما را خودستا تا سیاست , دین و دولت گشته با هم همصدا ما شویم با مذهب و رنگ و نژاد از هم جدا دشمن نامرئی هست پنهان درون ریشه ها آن که پر کرد جیب دارا گرچه کشت اندیشه ها ما کنار دشمن نامرئی خود هر کجا دیدگان بستیم و ماندیم تک به تک در انزوا ا.ه.ل.ایرانی (اهلی) فروردین ۱۳۹۹
laksariamir
Comments