top of page

اسارت

  • laksariamir
  • Jun 5, 2020
  • 1 min read

اسارت

---------

ای خدای مردمان خوب و بد

پس چرا خوبان اسیرند تا ابد

میزنی بر سینه هاشان دست رد

فکر من کی میدهد اینگونه قد

روزها را بشمرد او صد به صد

تا که از یادش رود هر نوع عدد

روز و شب گر نیست امیدی از مدد

کس نداند کی به پایان میرسد

گه به زانو گه به سینه میخزد

در خیالش سوی گلها میدود

گاه زندان بان به رویش نعره زد

گاه در جانش ، چو وحشی ها و دد

گه تجاوز گه شکنجه میشود

جان و روحش را خبیثی میدرد

تا دم مرگ مانده غران چون اسد

پر کشد روحش و میماند جسد

گرچه یادش آید آن دم از صمد

استقامت را به گوشش میدمد

گه صدایی ، گه دعایی میکند

گشته دریای امید پر جزر و مد

از میان میله های سخت و سرد

با نگاهی پر ز امید پر ز درد

با نگاهی بر پرستو با حسد

چونکه بالش میگشاید ، میپرد

گرچه فکرش را نباشد مرز و حد

سوی دلبندان و آزادی دود

چون نسیم عشق و آزادی وزد

عهد تاریکی و ظلمت میرود

نیش ظالم چون اسیران میگزد

کی تو باشی ایزد جان و خرد

ای خدای مردمان خوب و بد

پس چرا خوبان اسیرند تا ابد

ا. ه. ل. ایرانی (اهلی) مرداد ۱۳۸۹3

Comments


Subscribe Form

©2020 by Amir Ahli Laki. Proudly created with Wix.com

bottom of page